گنجور

شمارهٔ ۱۱۶

عالمی چون شهر کوران از غبار کثرت است
حلقه چشمی که می بینم، کمند وحدت است
سر بهر کوته نظر نارد فرو ایوان فقر
چشم از آن رو اهل دنیا را به سوی دولت است
چون کنی ترک تمنا، ملک آسایش ز تست
سادگی از نقش خود، لوح طلسم راحت است
پرده غفلت برافگن، تا دلت روشن شود
روزن این خانه تاریک چشم عبرت است
جنبش دندان، خبر ز افتادن دندان دهد
رعشه پیری بر اندامت، نشان رحلت است
در جهاد نفس، مردان دست و پا گم می کنند
هان نیفتی، از خود آگه باش، وقت غیرت است
زان خریداری ندارد گوهر والای فقر
کاین در دریای رحمت، همچو جان بی قیمت است
ظلمت دل بر تو عالم را شب دیجور کرد
چون تو را آیینه روشن گشت، صبح دولت است
خار دیوار از درشتی ره ندارد در چمن
نرمی گفتار، آب بوستان عزت است
بی غم او کشت تنهایی مرا در انجمن
گریه می آید، دلا برخیز، وقت صحبت است
جز تو واعظ هیچکس در انجمن بیگانه نیست
با خیالش هر کجا بی خودنشینی، خلوت است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عالمی چون شهر کوران از غبار کثرت است
حلقه چشمی که می بینم، کمند وحدت است
هوش مصنوعی: شهر دنیا پر از آشفتگی و مشکل است و بسیاری از مردم در آن مانند کسانی هستند که چشم آنها بسته است. اما من با نگاهی متفاوت، به حقیقت و وحدت وجود می‌نگرم که مانند دامنی برایم می‌افزاید و مرا به سوی معنای واقعی زندگی سوق می‌دهد.
سر بهر کوته نظر نارد فرو ایوان فقر
چشم از آن رو اهل دنیا را به سوی دولت است
هوش مصنوعی: کسی که ذهن تنگی دارد، به آسانی به فقر و ناداری سقوط می‌کند. این در حالی است که افراد معمولی همیشه به دنبال ثروت و قدرت هستند.
چون کنی ترک تمنا، ملک آسایش ز تست
سادگی از نقش خود، لوح طلسم راحت است
هوش مصنوعی: وقتی که از خواسته‌های خود دست بکشی، آرامش واقعی از آن توست. سادگی و بی‌پیرایگی در وجودت، مانند صفحه‌ای است که راحتی را در خود نقش زده است.
پرده غفلت برافگن، تا دلت روشن شود
روزن این خانه تاریک چشم عبرت است
هوش مصنوعی: پرده‌ی نادانی را کنار بزن، تا دل تو روشن شود. اینجا، دریچه‌ی این خانه‌ی تاریک، عبرتی برای دیدن چیزهای مهم است.
جنبش دندان، خبر ز افتادن دندان دهد
رعشه پیری بر اندامت، نشان رحلت است
هوش مصنوعی: حرکت دندان‌ها نشان‌دهنده‌ی افتادن آن‌هاست و این موضوع باعث می‌شود لرزش پیری بر تن تو احساس شود؛ نشانه‌ای از نزدیک شدن به پایان عمر است.
در جهاد نفس، مردان دست و پا گم می کنند
هان نیفتی، از خود آگه باش، وقت غیرت است
هوش مصنوعی: در تلاش برای کنترل نفس و هواهای نفسانی، برخی افراد دچار سردرگمی می‌شوند. مراقب باش و به خودت آگاه باش، این زمان نیاز به غیرت و اراده قوی دارد.
زان خریداری ندارد گوهر والای فقر
کاین در دریای رحمت، همچو جان بی قیمت است
هوش مصنوعی: فقر به اندازه‌ای گرانبها و ارزشمند است که هیچ خریداری برای آن وجود ندارد، زیرا در دریای رحمت الهی، مانند جان انسان بی‌ارزش است.
ظلمت دل بر تو عالم را شب دیجور کرد
چون تو را آیینه روشن گشت، صبح دولت است
هوش مصنوعی: تاریکی دل به خاطر تو، دنیا را شبی سیاه و تار تبدیل کرد. اما حالا که تو همچون آینه‌ای روشن شده‌ای، صبحی از سعادت و کامیابی فرارسیده است.
خار دیوار از درشتی ره ندارد در چمن
نرمی گفتار، آب بوستان عزت است
هوش مصنوعی: خارهای دیوار به خاطر سختی و خشونت خود نمی‌توانند در چمن نرم و لطیف قرار بگیرند، مانند اینکه آب بوستان باعث عزت و شرافت می‌شود.
بی غم او کشت تنهایی مرا در انجمن
گریه می آید، دلا برخیز، وقت صحبت است
هوش مصنوعی: بدون غم او، تنهایی‌ام را در جمع به کشتن می‌دهد. ای دل، بلند شو، وقت گفتگو و صحبت فرا رسیده است.
جز تو واعظ هیچکس در انجمن بیگانه نیست
با خیالش هر کجا بی خودنشینی، خلوت است
هوش مصنوعی: غیر از تو هیچ واعظی در این جمع حضور ندارد و با یاد تو هر کجا که بی‌دلیل تنها باشم، فضایی ساکت و خلوت ایجاد می‌شود.