گنجور

شمارهٔ ۱۱۲

با نازکی حسن تو، کی تاب حجاب است
برروی تو، افروختن چهره نقاب است!
از آتش آن چهره، دل سنگ گدازد
تا دیده ترا، خانه آیینه خراب است
لبریز طراوت شده از بس گل رویت
دیوار چمن تا مژه خار در آب است
سیلاب شود بسکه تراود ز تو خوبی
زین واقعه دارد خبر آن دل که خراب است
دیدن رخش و، چاک بدامن نرساندن
واعظ بده انصاف، که در بند نقاب است؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با نازکی حسن تو، کی تاب حجاب است
برروی تو، افروختن چهره نقاب است!
هوش مصنوعی: با زیبایی و نازکی چهره‌ات، آیا کسی می‌تواند حجاب را بر روی تو تحمل کند؟ در واقع، درخشش و جذابیت چهره‌ات خود یک نقاب است!
از آتش آن چهره، دل سنگ گدازد
تا دیده ترا، خانه آیینه خراب است
هوش مصنوعی: چهره‌ی زیبای تو به قدری سوزان و دل‌انگیز است که حتی دل سختی مثل سنگ هم نرم می‌شود. تا زمانی که تو را می‌بینم، خانه‌ی دلم پر از آینه‌های شکسته است و هیچ چیز در آن درست نیست.
لبریز طراوت شده از بس گل رویت
دیوار چمن تا مژه خار در آب است
هوش مصنوعی: دیوار باغ به قدری از زیبایی گل‌های تو پر شده که حتی تا مژه‌های خار در آب نیز ادامه دارد.
سیلاب شود بسکه تراود ز تو خوبی
زین واقعه دارد خبر آن دل که خراب است
هوش مصنوعی: خوبی‌هایی که از وجود تو سرازیر می‌شود، آنقدر زیاد است که دل خراب خبر این واقعه را می‌داند.
دیدن رخش و، چاک بدامن نرساندن
واعظ بده انصاف، که در بند نقاب است؟
هوش مصنوعی: چشمان من به زیبایی معشوق خیره شده و نمی‌توانم خود را از زرق و برق آن دور کنم. ای واعظ، انصاف بده؛ آیا در این وابستگی به جمال و زیبایی او چیزی غیر از عشق و شیدایی وجود دارد؟