گنجور

شمارهٔ ۱۰

ذوق برهنگی عقل از تن گرفت ما را
زان خارزار دنیا دامن گرفت ما را
از رهگذار سختی بر سر سفید شد مو
در تنگنای این کوه بهمن گرفت ما را
از خار بست دنیا با قوت رمیدن
مردانه جسته بودیم این تن گرفت ما را
زور رمیدن ما از عهده برنیاید
از دست خلق آخر مردن گرفت ما را
کاهید پیری اول جوجو ز هستی ما
این برق آخر از کف خرمن گرفت ما را
ما را به کف چو عیسی دادند راه تجرید
این رشته واعظ از کف سوزن گرفت ما را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ذوق برهنگی عقل از تن گرفت ما را
زان خارزار دنیا دامن گرفت ما را
هوش مصنوعی: ذوق بی‌پوششی و آزادگی عقل ما را از دنیای پر از مشکلات و دغدغه‌ها جدا کرد.
از رهگذار سختی بر سر سفید شد مو
در تنگنای این کوه بهمن گرفت ما را
هوش مصنوعی: بر اثر مشکلات و چالش‌ها، موهای ما سفید شده است و در این شرایط سخت مانند کوهی از برف، ما را گرفتار کرده است.
از خار بست دنیا با قوت رمیدن
مردانه جسته بودیم این تن گرفت ما را
هوش مصنوعی: در دنیا به خاطر مشکلات و سختی‌ها، مانند خاری که به ما آسیب می‌زند، ما با شجاعت و قدرت تلاش می‌کردیم تا از این تن و جسم رهایی یابیم.
زور رمیدن ما از عهده برنیاید
از دست خلق آخر مردن گرفت ما را
هوش مصنوعی: ما نمی‌توانیم از عهده‌ی سختی‌ها برآییم و در نهایت، فشار و اذیت‌های مردم ما را خسته کرده است.
کاهید پیری اول جوجو ز هستی ما
این برق آخر از کف خرمن گرفت ما را
هوش مصنوعی: زمانی که جوان بودیم، زندگی ما پر از انرژی و شادابی بود، اما اکنون که به پیری نزدیک می‌شویم، آن قدرت و نشاط اولیه را از دست داده‌ایم و این مانند آخرین تکه‌ای است که از وجود ما گرفته شده است.
ما را به کف چو عیسی دادند راه تجرید
این رشته واعظ از کف سوزن گرفت ما را
هوش مصنوعی: ما را مانند عیسی (ع) در واقع به حالتی از خلوص و صفا رسانده‌اند و این واعظ (محتسب) که به تنگنا و سختی اشاره می‌کند، نتوانسته ما را از این حال بیرون کند.