گنجور

شمارهٔ ۴۷ - ایام شاعری

منت خدای را که در ایام شاعری
مدح کسی نگفته و نگرفته ام صله
نه زیر منت کسم و، نه مرا بود
از هیچ کس شکایت و از هیچ کس گله
لب را به هجو کس، نگشودم به هیچ گاه
با آنکه می شدم زکسان، تنگ حوصله
مومن مخوانش آنکه کند هجو مسلمی
کافر به مسلمی، نکند این معامله

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منت خدای را که در ایام شاعری
مدح کسی نگفته و نگرفته ام صله
هوش مصنوعی: سپاسگزارم خدا را که در دوران شاعری‌ام هرگز شعری درباره مدح کسی ننوشتم و هیچ گونه پاداشی از این بابت دریافت نکردم.
نه زیر منت کسم و، نه مرا بود
از هیچ کس شکایت و از هیچ کس گله
هوش مصنوعی: من نه به کسی وابسته‌ام و نه از کسی شکایت دارم و نه از کسی ناراحتی‌ای دارم.
لب را به هجو کس، نگشودم به هیچ گاه
با آنکه می شدم زکسان، تنگ حوصله
هوش مصنوعی: من هرگز زبان به انتقاد از کسی نگشودم، حتی وقتی که از برخی افراد بسیار ناراحت و کلافه می‌شدم.
مومن مخوانش آنکه کند هجو مسلمی
کافر به مسلمی، نکند این معامله
هوش مصنوعی: آن کس را مؤمن نخوان که به مسلمانی توهین کند و از مسلمانی به مسلمانی دیگر بدگویی کند؛ چنین فردی به هیچ وجه اهل ایمان نیست و چنین رفتاری دور از انصاف است.