شمارهٔ ۳۷ - یک عمر
یک دمی بیدار شو، از خواب ناز
ای که روز و شب، به خواب غفلتی!
مهلتت یک عمر داد ندای عزیز!
از اجل، دیگر نیابی مهلتی
تا که داری فرصتی، در توبه کوش
بعد از این شاید نیابی فرصتی
شمارهٔ ۳۶ - غم بیهوده: اگر صد سال در این دار فانیشمارهٔ ۳۸ - مجال مکث و درنگ: ای که آسوده خفته ای شب و روز
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک دمی بیدار شو، از خواب ناز
ای که روز و شب، به خواب غفلتی!
هوش مصنوعی: لحظهای بیدار شو و از خواب سبک خود بیرون بیا، چرا که شب و روز در غفلت به سر میبری!
مهلتت یک عمر داد ندای عزیز!
از اجل، دیگر نیابی مهلتی
هوش مصنوعی: صداى دوست مدتها به تو مهلت داده، اما دیگر از مرگ فرصتی نخواهى یافت.
تا که داری فرصتی، در توبه کوش
بعد از این شاید نیابی فرصتی
هوش مصنوعی: هر زمان که فرصت داری، در توبه و بازگشت به درگاه خدا کوش. زیرا ممکن است که دیگر فرصتی برایت پیش نیاید.