گنجور

شمارهٔ ۳۴ - عاشق

حال عاشق، ز من چه می پرسی
ای که عاشق، نگشته ای روزی
در جهان، روزی ار شوی عاشق
از جهان، چشم خویش بردوزی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حال عاشق، ز من چه می پرسی
ای که عاشق، نگشته ای روزی
هوش مصنوعی: من عاشق را حال و روزش را نمی‌توانم توصیف کنم؛ چون تو هرگز عشقی را تجربه نکرده‌ای.
در جهان، روزی ار شوی عاشق
از جهان، چشم خویش بردوزی
هوش مصنوعی: اگر روزی در این دنیا عاشق شوی، باید چشمانت را از دنیا بپوشانی.