شمارهٔ ۳۲ - بانگ فریاد
دختری روی همچو ماهی داشت
مادر او به شو، نمی دادش
چندگاهی نمود صبر آخر
به فلک رفت، بانگ فریادش
پسری را به پیش خویش بخواند
صیغه ناخواند آن پسر، گادش
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دختری روی همچو ماهی داشت
مادر او به شو، نمی دادش
هوش مصنوعی: دختری زیبا و دلربا داشت که مادرش او را به شوهر نمیداد.
چندگاهی نمود صبر آخر
به فلک رفت، بانگ فریادش
هوش مصنوعی: پس از مدتی تحمل و صبوری، بالاخره صدای نالهاش به آسمان رسید.
پسری را به پیش خویش بخواند
صیغه ناخواند آن پسر، گادش
هوش مصنوعی: پسر جوانی را به نزد خود فرا میخواند، اما پسر نمیتواند او را بخواند یا به او پاسخ دهد.