شمارهٔ ۱۶ - بخت خفته
چها که می کشم از دست بخت خفتهٔ خویش
که هر چه می کنم از خواب بر نمی خیزد
به آتش افکنمش ور به آبش اندازم
ورش بباد دهم خاک بر سرم بیزد
چه طالعی ست که دیرینه دوستان مرا
به دشمنی من از هر طرف برانگیزد
به هر رفیق، که از مهر می شوم نزدیک
ز من چو آهوی صیاد دیده بگریزد
اگر میانجی روزی شوم میان دو خصم
یکی نهد دگری را و در من آویزد
اگر ز صنعت خود پیش کس کنم سخنی
ترش نشیند و با من به خشم بستیزد
کتاب شعر مرا کس به نیم جو نخرد
به جای شعر، گر از خامه ام گهر ریزد
به حیرتم از این بخت واژگون که چرا؟
مرا سرشک، به خون جگر بیآمیزد
مگر که حضرت روح القدس کند مددی
که بخت خفتهٔ ترکی ز خواب برخیزد
شمارهٔ ۱۵ - بالش زر: روزش چو شب است و شب، شب اول قبرشمارهٔ ۱۷ - محراب دعا: آفتاب از شرم رویش رخ کند پنهان به ابر
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چها که می کشم از دست بخت خفتهٔ خویش
که هر چه می کنم از خواب بر نمی خیزد
هوش مصنوعی: من از شانس بد خود چه زجرها که میکشم، چون هر چه تلاشی میکنم، هیچ نشانهای از بیداری و تغییر در آن نمیبینم.
به آتش افکنمش ور به آبش اندازم
ورش بباد دهم خاک بر سرم بیزد
هوش مصنوعی: من او را به آتش میزنم یا به آب میسپارم، یا به باد میدهم. اما اگر چنین کنم، سر خودم را به خاک میزنم و دیگر نمیتوانم خود را ببخشم.
چه طالعی ست که دیرینه دوستان مرا
به دشمنی من از هر طرف برانگیزد
هوش مصنوعی: چه سرنوشتی دارم که دوستان قدیمیام را از هر سو به دشمنی با من وادار میکند.
به هر رفیق، که از مهر می شوم نزدیک
ز من چو آهوی صیاد دیده بگریزد
هوش مصنوعی: هرگاه به دوستی که به او محبت دارم نزدیک میشوم، او مانند آهویی که از شکارچی میگریزد، از من دور میشود.
اگر میانجی روزی شوم میان دو خصم
یکی نهد دگری را و در من آویزد
هوش مصنوعی: اگر روزی به عنوان واسطه میان دو دشمن قرار گیرم، یکی از آنها را تحقیر کند و دیگری را در آغوش بگیرد.
اگر ز صنعت خود پیش کس کنم سخنی
ترش نشیند و با من به خشم بستیزد
هوش مصنوعی: اگر در مورد هنر و مهارتهای خود با کسی صحبت کنم، ممکن است او ناراحت شود و به من خشمگین شود.
کتاب شعر مرا کس به نیم جو نخرد
به جای شعر، گر از خامه ام گهر ریزد
هوش مصنوعی: کتاب شعر من را هیچکس به قیمت ناچیزی نمیخرد، حتی اگر از قلم من، جواهرات نابی بریزد.
به حیرتم از این بخت واژگون که چرا؟
مرا سرشک، به خون جگر بیآمیزد
هوش مصنوعی: از کجای این سرنوشت عجیب و غریب تعجب کنم؟ چرا که اشکهای من به خون دلام آمیخته شده است.
مگر که حضرت روح القدس کند مددی
که بخت خفتهٔ ترکی ز خواب برخیزد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تنها در صورتی میتوان امید به بهبود وضعیت و بیداری از خواب غفلت داشت که حضرت روحالقدس، به عنوان نماد الهام و هدایت الهی، یاری دهد. در غیر این صورت، شانس و اقبال که در اینجا به تعبیر خوابیدهای تشبیه شده، همچنان در خواب و غفلت خواهد ماند.