شمارهٔ ۱۵ - بالش زر
روزش چو شب است و شب، شب اول قبر
هرکس که به خانه، زن زشتی دارد
یک روز خوشی به خود نبیند هرگز
کو همسر زشت بد سرشتی دارد
در مزرع دهر با چنین همسر زشت
حقا که عجب زرعی و کشتی دارد
گر سر بنهد به بالش زر گویا
در زیر سرش نپخته خشتی دارد
با همچو زنی اگر شبی روز کند
شک نیست که آزار خنشتی دارد
شمارهٔ ۱۴ - جاذب خلق: ترکیا! تا زر و سیمت به کف استشمارهٔ ۱۶ - بخت خفته: چها که می کشم از دست بخت خفتهٔ خویش
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزش چو شب است و شب، شب اول قبر
هرکس که به خانه، زن زشتی دارد
هوش مصنوعی: وقتی روز مانند شب است و شب هم شبی شبیه به شب اول قبر است، این حالت برای کسی است که همسر زشتی در خانه دارد.
یک روز خوشی به خود نبیند هرگز
کو همسر زشت بد سرشتی دارد
هوش مصنوعی: انسانی که همسری بیلیاقت و بدخلق دارد، هرگز خوشی را تجربه نخواهد کرد.
در مزرع دهر با چنین همسر زشت
حقا که عجب زرعی و کشتی دارد
هوش مصنوعی: در این دنیا با چنین همسر زشتی، واقعاً جالب است که چه محصولی و چه نتیجهای به دست میآید.
گر سر بنهد به بالش زر گویا
در زیر سرش نپخته خشتی دارد
هوش مصنوعی: اگر سرش را بر بالش طلا بگذارد، به نظر میرسد که زیر سرش تکهای آجر خام نهفته است.
با همچو زنی اگر شبی روز کند
شک نیست که آزار خنشتی دارد
هوش مصنوعی: اگر با چنین زنی شب را روز کنی، شکی نیست که آزار و ناراحتی به دنبال خواهد داشت.