شمارهٔ ۸۱ - شور حسینی
فلک به آل نبی ظلم بی حساب چرا؟
جفا و جور به اولاد آن جناب چرا؟
دمی که شاه شهیدان ز صدر زین افتاد
به حیرتم نشدی ای فلک! خراب چرا؟
چو آفتاب رخش شد عیان، زمشرق نی
بگو که سر نزد از مغرب آفتاب چرا؟
عزیز ساقی کوثر، به دشت کرب و بلا
برای جرعهٔ آبی دلش کباب چرا؟
شهی که آب جهان بود مهر مادر او
به دشت ماریه ممنوع شد ز آب چرا؟
نداده آب بر او شمر و، از ره کین کرد
برای کشتن او آنقدر شتاب چرا؟
به زیر سایهٔ چتر زر، ابن سعد لعین
در آفتاب تن شبل بو تراب چرا؟
به حلق تشنهٔ آن بی گناه شمر شریر
نریخت قطرهٔ آب از پی ثواب چرا؟
زدند آتش کین، چون به خیمه گاه حسین
نسوخت شعله اش این کهنه نه قباب چرا؟
جوان تازه خط شاه دین، علی اکبر
دو گیسویش بود از خون سر، خضاب چرا؟
پس از شهادت او زین العابدینش را
به گردنش غل و بر بازویش طناب چرا؟
سکینه چهرهٔ چون آفتاب رخسارش
ز ترس خصم، بود رنگ ماهتاب چرا؟
اگر نه شور حسینی است بر سر «ترکی»
ز نظم او شده گیتی، پر انقلاب چرا؟
شمارهٔ ۸۰ - عقده های دل: فلک از پیش توام کرد زکین، دور چرا؟شمارهٔ ۸۲ - خاکستر تنور: فلک خراب شوی انقدر غرور چرا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فلک به آل نبی ظلم بی حساب چرا؟
جفا و جور به اولاد آن جناب چرا؟
هوش مصنوعی: چرا آسمان به اهل بیت پیامبر بیدلیل ظلم میکند؟ چرا ناملایمات و ستمها بر فرزندان آن بزرگوار روا داشته میشود؟
دمی که شاه شهیدان ز صدر زین افتاد
به حیرتم نشدی ای فلک! خراب چرا؟
هوش مصنوعی: زمانی که امام حسین (علیهالسلام) از جایگاه خود سقوط کرد، متوجه شدم که ای روزگار! چرا این چنین به تباهی و ویرانی افتادیم؟
چو آفتاب رخش شد عیان، زمشرق نی
بگو که سر نزد از مغرب آفتاب چرا؟
هوش مصنوعی: زمانی که چهره خورشید به وضوح دیده شود، دیگر دلیل نیست که بگوییم چرا از طرف مغرب خورشید سر بر میآورد.
عزیز ساقی کوثر، به دشت کرب و بلا
برای جرعهٔ آبی دلش کباب چرا؟
هوش مصنوعی: ای ساقی عزیز، چرا در دشت کربلا، دلش برای یک جرعه آب به شدت苦 میکشد؟
شهی که آب جهان بود مهر مادر او
به دشت ماریه ممنوع شد ز آب چرا؟
هوش مصنوعی: شاهی که تمام جهان زیر سلطه او بود، چرا آب مهر مادریاش در دشت ماریه ممنوع شد؟
نداده آب بر او شمر و، از ره کین کرد
برای کشتن او آنقدر شتاب چرا؟
هوش مصنوعی: چرا تو بدون اینکه به او آب بدهی، با شدت و سرعت به قصد کشتن او اقدام کردی؟
به زیر سایهٔ چتر زر، ابن سعد لعین
در آفتاب تن شبل بو تراب چرا؟
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر اشاره به شخصی به نام ابن سعد دارد که در سایهبان زرین قرار گرفته و از نور آفتاب در امان است. در عوض، او حتی حاضر نیست در شرایط سخت و در معرض آفتاب، اندکی از خود مایه بگذارد تا به زندهنگه داشتن آرمانها و ارزشها بپردازد. این تصویر نشاندهندهی تضاد بین رفاه و راحتی و فداکاری در راه حق است.
به حلق تشنهٔ آن بی گناه شمر شریر
نریخت قطرهٔ آب از پی ثواب چرا؟
هوش مصنوعی: چرا آن شخص بدجنس، برای به دست آوردن پاداش، حتی یک قطره آب به گلوی تشنه آن بیگناه نریخت؟
زدند آتش کین، چون به خیمه گاه حسین
نسوخت شعله اش این کهنه نه قباب چرا؟
هوش مصنوعی: آتش کینهای برافروختند، ولی زمانی که به خیمههای حسین نرسید و نسوخت، این سوال پیش میآید که چرا این آتش به این قدیمی نمیلرزد؟
جوان تازه خط شاه دین، علی اکبر
دو گیسویش بود از خون سر، خضاب چرا؟
هوش مصنوعی: جوانی به نام علی اکبر که جوانی خوشچهره و خوشپوش است، به واسطه خون خود مزین شده و رنگ دمی از سر او به زیبایی بر روی موهایش نشسته است. این تصویر نشاندهنده دلیری و فداکاری اوست و تاکید دارد که چرا رنگ موهایش باید به این زیبایی تزئین شود وقتی که بهخاطر خونش این وضعیت به وجود آمده است؟
پس از شهادت او زین العابدینش را
به گردنش غل و بر بازویش طناب چرا؟
هوش مصنوعی: پس از شهادت او، چرا زین العابدین را با زنجیر گردن و با طناب به بازویش بستهاند؟
سکینه چهرهٔ چون آفتاب رخسارش
ز ترس خصم، بود رنگ ماهتاب چرا؟
هوش مصنوعی: سکینه، چهرهاش مانند آفتاب است، اما به دلیل ترس از دشمن، رنگش مانند ماهتاب شده است. این نشاندهنده تضاد بین زیبایی و ترس اوست.
اگر نه شور حسینی است بر سر «ترکی»
ز نظم او شده گیتی، پر انقلاب چرا؟
هوش مصنوعی: اگر شور حسینی در دل نیست، پس چرا این نظم و سرودش در جهان موجی از انقلاب ایجاد کرده است؟