شمارهٔ ۷۹ - لجهٔ خون
بوالجایبها از این گردنده گردون دیدهام
ظلم او را در جهان، ز اندازه بیرون دیدهام
چرخ را گفتم که با آل علی گردد به راست
گردش او را کنون، بر عکس وارون دیدهام
میر یثرب را به دشت کربلا عریان بدن
آفتابی را عیان در لجهٔ خون دیدهام
آن سری کز موی او خیر النساء شستی غبار
در تنور خانهٔ خولی ملعون دیدهام
پیکری را کآفتاب از نور وی بودی خجل
از ستاره زخمهایش را من افزون دیدهام
قاسم گلپیرهن را در مصاف خون دریغ
رخت عیشش را ز خون خویش گلگون دیدهام
زینب غمدیده را در داغدشت کربلا
بر سر نعش برادر، زار و محزون دیدهام
بین راه شام و کوفه، حضرت لیلای زار
از غم داغ علیاکبر چو مجنون دیدهام
شرم از زهرا کنم من ورنه در بزم یزید
زینب غمدیده را میگفتمی چون دیدهام
اشک چشم شیعیان را در عزای شاه دین
روز و شب جاری، به سان رود کارون دیدهام
«ترکیا» در جنت ار بیتی به بیتی میدهند
من در این سودا تو را بیشبه مغبون دیدهام
شمارهٔ ۷۸ - سرشک آتشگون: فغان ز دست تو ای روزگار کج بنیاد!شمارهٔ ۸۰ - عقده های دل: فلک از پیش توام کرد زکین، دور چرا؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بوالجایبها از این گردنده گردون دیدهام
ظلم او را در جهان، ز اندازه بیرون دیدهام
هوش مصنوعی: در زندگی، افرادی مانند بوالجایبها را دیدهام که تغییرات و تحولات دنیا را تجربه کردهاند و ظلم و ستم آنها را در این جهان مشاهده کردهام، به طوری که این ظلم فراتر از آن چیزی است که تصور میکردم.
چرخ را گفتم که با آل علی گردد به راست
گردش او را کنون، بر عکس وارون دیدهام
هوش مصنوعی: به چرخ گفتم که با خانواده علی (ع) حرکت کند و به سمت درست بچرخد، اما اکنون به صورت معکوس و برعکس آنچه انتظار داشتم میبینم.
میر یثرب را به دشت کربلا عریان بدن
آفتابی را عیان در لجهٔ خون دیدهام
هوش مصنوعی: من در دشت کربلا، بدن عریان پیامبر یثرب را که در خون غوطهور است، به وضوح دیدهام.
آن سری کز موی او خیر النساء شستی غبار
در تنور خانهٔ خولی ملعون دیدهام
هوش مصنوعی: شخصی را دیدهام که موهایش باعث نیکی و خیر زنان شده است، اما حالا در آتش تنور خانهی شخصی ملعون به وضعیت ناگوار و بدی دچار شده است.
پیکری را کآفتاب از نور وی بودی خجل
از ستاره زخمهایش را من افزون دیدهام
هوش مصنوعی: بدهی یک جسمی که آفتاب از نور او شرمنده است و ستارهها به خاطر زخمهایش خجالت میکشند، من زخمهای او را به خوبی دیدهام.
قاسم گلپیرهن را در مصاف خون دریغ
رخت عیشش را ز خون خویش گلگون دیدهام
هوش مصنوعی: قاسم، در نبرد خونین، با دلی پر از حسرت و افسوس، بر تن لباس گلپوشش، عیش و زندگیاش را چنان از خون خود رنگین یافتهام.
زینب غمدیده را در داغدشت کربلا
بر سر نعش برادر، زار و محزون دیدهام
هوش مصنوعی: زینب را در دشت غمزده کربلا در حالی که بر سر نعش برادرش نشسته، ناآرام و غمگین دیدهام.
بین راه شام و کوفه، حضرت لیلای زار
از غم داغ علیاکبر چو مجنون دیدهام
هوش مصنوعی: در میانه راه بین شام و کوفه، حضرت لیلا به شدت از غم داغ علیاکبر گریه میکند و حالش مانند حال مجنون است.
شرم از زهرا کنم من ورنه در بزم یزید
زینب غمدیده را میگفتمی چون دیدهام
هوش مصنوعی: من از شرم زهرا خجالت میکشم، وگرنه در مهمانی یزید میتوانستم داستان زینب غمزده را به زبان بیاورم، چون خودم آن را دیدهام.
اشک چشم شیعیان را در عزای شاه دین
روز و شب جاری، به سان رود کارون دیدهام
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف اندوه و گریه شیعیان در سوگ امام خود میپردازد. او اظهار میکند که اشکهای آنها مانند جریان پیوسته رود کارون، به چشم میآید و نشان دهنده شدت غم و حزن آنها است. این بیان به شدت احساسات عمیق آنها در عزاداری برای امام و رایت دین اشاره دارد.
«ترکیا» در جنت ار بیتی به بیتی میدهند
من در این سودا تو را بیشبه مغبون دیدهام
هوش مصنوعی: اگر در بهشت شراب ترکها از بیتی به بیتی دیگر منتقل شود، من در این معامله تو را بدون تردید زیاندیده میبینم.