شمارهٔ ۶۴ - مشک تتار
بر مشامم بوی یار آشنا آید همی
یا که از طرف چمن، باد صبا آید همی
بوی ناف آهوی چین است یا مشک تتار
یا که بوی خاک دشت کربلا آید همی
گر به دقت بنگری از خاک دشت کربلا
بوی خون اکبر گلگون قبا آید همی
کشته شد در کربلا سبط رسول و تا کنون
بانگ فریاد و فغان از ماسوی آید همی
رود رود مادر قاسم ز سمت خیمه گاه
در عزای قاسم فرخ لقا آید همی
نالهٔ طفلی به گوش دل رسد یارب مرا
یا صدای اصغر از مهد ولا آید همی
شیههٔ اسبی است یا رب یا ز میدان ذوالجناح
واژگون زین، رو بسوی خیمه ها آید همی
از میان مطبخ خولی خروش سوزناک
چون صدای حضرت خیرالنساء آید همی
در دیار شام در کنج خرابه، روز و شب
از اسیران نالهٔ وا غربتا آید همی
از میان تربت غمبار زینب تا ابد
با فغان و ناله، بانگ یا اخا آید همی
گوییا هر لحظه در بزم یزید بی حیا
صوت قرآن خواندن از طشت طلا آید همی
«ترکیا» در ماتم شاه شهیدان تا به حشر
خون دل، از دیدهٔ شاه و گدا آید همی
شمارهٔ ۶۳ - اشک روان: تا به کی بتوان نهفت اندر دل، این راز نهان راشمارهٔ ۶۵ - صاحب عزا: به بزم ماتم سبط نبی باشد خدا حاضر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر مشامم بوی یار آشنا آید همی
یا که از طرف چمن، باد صبا آید همی
هوش مصنوعی: بوی آشنای کسی که دوستش دارم، به مشامم میرسد، گویی که نسیم صبحگاهی از طرف چمن میآید.
بوی ناف آهوی چین است یا مشک تتار
یا که بوی خاک دشت کربلا آید همی
هوش مصنوعی: بویی به مشام میرسد که میتواند عطر ناف آهوی چین، مشک مردم تاتار یا بوی خاک دشت کربلا باشد.
گر به دقت بنگری از خاک دشت کربلا
بوی خون اکبر گلگون قبا آید همی
هوش مصنوعی: اگر با دقت به خاک دشت کربلا نگاه کنی، بوی خون اکبر که لباسی سرخ بر تن داشته است، به مشام میرسد.
کشته شد در کربلا سبط رسول و تا کنون
بانگ فریاد و فغان از ماسوی آید همی
هوش مصنوعی: در کربلا، نوه پیامبر به شهادت رسید و تا به امروز صدا و فریاد مردم از این واقعه به گوش میرسد.
رود رود مادر قاسم ز سمت خیمه گاه
در عزای قاسم فرخ لقا آید همی
هوش مصنوعی: رود، مادر قاسم به سمت خیمه میآید و در سوگ قاسم، که به خاطر ویژگیهایش خوشچهره و نیکوست، اشک میریزد.
نالهٔ طفلی به گوش دل رسد یارب مرا
یا صدای اصغر از مهد ولا آید همی
هوش مصنوعی: آه و نالهٔ کودکی به دل میرسد؛ ای کاش صدای کوچکترین فرزندم از گهوارهٔ مادرش به گوشم برسد.
شیههٔ اسبی است یا رب یا ز میدان ذوالجناح
واژگون زین، رو بسوی خیمه ها آید همی
هوش مصنوعی: صدای شیههٔ اسبی شنیده میشود، ای خدا، یا اینکه ذوالجناح از میدان جنگ به اطراف افتاده و به سوی خیمهها میآید.
از میان مطبخ خولی خروش سوزناک
چون صدای حضرت خیرالنساء آید همی
هوش مصنوعی: از دل آشپزخانه صدای غمانگیزی به گوش میرسد که همچون صدای مادر بزرگوار میآید.
در دیار شام در کنج خرابه، روز و شب
از اسیران نالهٔ وا غربتا آید همی
هوش مصنوعی: در سرزمینی به نام شام، در مکانی خرابه و ویران، اسیران به طور مداوم و از دل ناله و فریاد میزنند که وا غریبم. این نالهها در روز و شب ادامه دارد.
از میان تربت غمبار زینب تا ابد
با فغان و ناله، بانگ یا اخا آید همی
هوش مصنوعی: از خاک پراو غم زینب تا همیشه، صدای فریاد و نالهاش با جمله «ای برادر!» به گوش میرسد.
گوییا هر لحظه در بزم یزید بی حیا
صوت قرآن خواندن از طشت طلا آید همی
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در هر لحظه از جشنهای یزید، صدای قرآن خواندن از طشت طلا به گوش میرسد و این موضوع بیحیایی خاصی را نشان میدهد.
«ترکیا» در ماتم شاه شهیدان تا به حشر
خون دل، از دیدهٔ شاه و گدا آید همی
هوش مصنوعی: ترکیه در سوگ شاه شهیدان تا روز قیامت، از چشم همه، حتی پادشاهان و فقیران، میریزد.