گنجور

شمارهٔ ۵۹ - شفیع روز قیامت

«یکدم دلم رها ز غم لاله ها نشد»
«جز خون دل، ز دیده به دامان ما نشد »
ای روز گار، در عجبم کز عناد تو
یک تن نشد که خستهٔ رنج و عنا نشد
روزی نشد شب و، شبی از گردش تو روز
کآزرده ای به رنج و غمی، مبتلا نشد
ای گرگ تیز چنگ که از چنگ ظلم تو
یوسف و شی ز آل پیمبر رها نشد
زین ظلم ها که شد ز تو برآل مصطفی
بر هیچ یک چو تشنه لب کربلا نشد
شد از قفا بریده سر سبط مصطفی
دیگر کسی بریده سرش از قفا نشد
جز جسم بی سرش که به خون گشت غوطه ور
پامال پیکری، زسم اسب ها نشد
از بهر خاتمی، به جز از سبط مصطفی
انگشت کس بریده ز تیغ جفا نشد
غیر از سر مطهر او در میان طشت
چوب یزید بر لب کس آشنا نشد
به اله شفیع روز قیامت نشد حسین
تا نازنین سرش، به سر نیزه ها نشد
« ترکی » به شاعری نتوان ست دم زدن
تا شعر او به نام شه کربلا نشد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

«یکدم دلم رها ز غم لاله ها نشد»
«جز خون دل، ز دیده به دامان ما نشد »
هوش مصنوعی: دل من هیچ‌گاه آرام و راحت نبوده و نتوانسته‌ام از غم و اندوه رهایی یابم. جز آنکه از چشمانم فقط اشک و غم به زمین ریخته است.
ای روز گار، در عجبم کز عناد تو
یک تن نشد که خستهٔ رنج و عنا نشد
هوش مصنوعی: ای روزگار، من در شگفتم که با وجود تو، هیچ‌کس از خستگی و زحماتی که به دوش می‌کشد، رنجیده و ناامید نشده است.
روزی نشد شب و، شبی از گردش تو روز
کآزرده ای به رنج و غمی، مبتلا نشد
هوش مصنوعی: یک روزی نیست که شب بیفتد و شبی نباشد که به خاطر تو روز نشود، چون تو همیشه با ناراحتی و غم درگیر هستی و هیچ گاه از آن رنج و درد رهایی پیدا نکرده‌ای.
ای گرگ تیز چنگ که از چنگ ظلم تو
یوسف و شی ز آل پیمبر رها نشد
هوش مصنوعی: ای گرگ تیزچنگ، تویی که به ظلمت، یوسف و دیگران از نسل پیامبر را به اسارت گرفته‌ای و نتوانسته‌اند رهایی یابند.
زین ظلم ها که شد ز تو برآل مصطفی
بر هیچ یک چو تشنه لب کربلا نشد
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم‌هایی که بر اهل بیت پیامبر (ص) رفته، هیچ‌کس به اندازه‌ی تشنه‌لبان کربلا درد را حس نکرده است.
شد از قفا بریده سر سبط مصطفی
دیگر کسی بریده سرش از قفا نشد
هوش مصنوعی: سر سبط پیامبر، حسنعلی بن ابیطالب، در واقع از پشت سر بریده شده است و هیچ‌کس دیگری مانند او چنین سرنوشتی نداشته است.
جز جسم بی سرش که به خون گشت غوطه ور
پامال پیکری، زسم اسب ها نشد
هوش مصنوعی: تنها چیزی که باقی مانده، جسمی بدون سر است که در خون شناور و زیر پاگیر شده است و از اجساد اسب‌ها چیزی باقی نمانده است.
از بهر خاتمی، به جز از سبط مصطفی
انگشت کس بریده ز تیغ جفا نشد
هوش مصنوعی: به خاطر وجود خاتم، هیچ‌کس جز فرزند مصطفی (پیامبر) از تیغ ظلم و ستم بریده نشده است.
غیر از سر مطهر او در میان طشت
چوب یزید بر لب کس آشنا نشد
هوش مصنوعی: به جز سر پاک او که در ظرف چوبی یزید قرار داشت، هیچ کس دیگری در این واقعه به محبوبیت و شناخته بودن نرسید.
به اله شفیع روز قیامت نشد حسین
تا نازنین سرش، به سر نیزه ها نشد
هوش مصنوعی: حسین در روز قیامت شفیع نبوده و او را به عنوان نازنین بر سر نیزه‌ها قرار داده‌اند.
« ترکی » به شاعری نتوان ست دم زدن
تا شعر او به نام شه کربلا نشد
هوش مصنوعی: شاعری نمی‌تواند به زبان ترکی شعر بگوید تا زمانی که شعرش به نام شهید کربلا ثبت نشود.