گنجور

شمارهٔ ۵۶ - صدای العطش

از چیست؟ بانگ ناله، به ارض و سما هنوز
وز چیست؟ شور و ولوله در ماسوی هنوز
بگذشته قرن ها ز غم کشتن حسین
باشد لوای ماتم آن شه بپا هنوز
از قتل پور فاطمه بگذشته سال ها
خون می چکد ز دیدهٔ اهل ولا هنوز
عیسی سرش برهنه بود در سما مگر
باشد سر حسین سر نیزه ها هنوز
زان روز کز گلوی حسین خون، به خاک ریخت
جاری ست خون ز دیدهٔ خیرالنسا هنوز
اکبر شهید گشت ز تیغ ستمگران
لیلا بود به فرقت او مبتلا هنوز
گویا صدای العطش کودکان به گوش
آید ز سمت خیمه گه کربلا هنوز
از بس به راه شام سکینه پیاده رفت
پژمرده گل بود ز غم خار پا هنوز
باشد مگر به کنج خرابه، به شهر شام
زنجیر و غل، به گردن میر ولا هنوز
مرغان به ذکر وای حسین کشته شد عجب
دارند شور و زمزمه ای در هوا هنوز
«ترکی» بیاد قتل شهیدان نینوا
هر بند بند اوست چونی، در نوا هنوز
کردند منشیان رقم این داستان بسی
کوته نگشته قصهٔ این ماجرا هنوز

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از چیست؟ بانگ ناله، به ارض و سما هنوز
وز چیست؟ شور و ولوله در ماسوی هنوز
هوش مصنوعی: این شعر به وضعیت و حالاتی اشاره دارد که هنوز در جهان وجود دارد. ناله و صدای غم و اندوه در زمین و آسمان ادامه دارد و هیجان و شوری که در دیگر موجودات و مخلوقات مشاهده می‌شود نیز همچنان پابرجاست. به عبارت دیگر، آشفتگی و بی‌قراری در همه جا حس می‌شود و انسان‌ها با مسائلی مواجه‌اند که هنوز حل نشده باقی مانده‌اند.
بگذشته قرن ها ز غم کشتن حسین
باشد لوای ماتم آن شه بپا هنوز
هوش مصنوعی: سال‌ها از غم شهادت حسین گذشته است، اما هنوز پرچم عزای او برافراشته است.
از قتل پور فاطمه بگذشته سال ها
خون می چکد ز دیدهٔ اهل ولا هنوز
هوش مصنوعی: سال‌ها از قتل فرزند فاطمه می‌گذرد، ولی هنوز اشک‌های اهل وفا بر روی صورت‌ها می‌چکد.
عیسی سرش برهنه بود در سما مگر
باشد سر حسین سر نیزه ها هنوز
هوش مصنوعی: عیسی در آسمان، بی‌سرپوش و عریان بود، اما آیا حسین نیز در زمان خودش، بر نیزه‌ها سر بریده نداشت؟
زان روز کز گلوی حسین خون، به خاک ریخت
جاری ست خون ز دیدهٔ خیرالنسا هنوز
هوش مصنوعی: از آن روزی که خون حسین از گلوی او بر زمین ریخت، هنوز اشکی از چشمان خیرالنسا جاری است.
اکبر شهید گشت ز تیغ ستمگران
لیلا بود به فرقت او مبتلا هنوز
هوش مصنوعی: اکبر به دست ستمگران شهید شد و هنوز لیلا به خاطر دوری او دچار درد و رنج است.
گویا صدای العطش کودکان به گوش
آید ز سمت خیمه گه کربلا هنوز
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد صدای تشنگی کودکان از سمت خیمه‌های کربلا هنوز به گوش می‌رسد.
از بس به راه شام سکینه پیاده رفت
پژمرده گل بود ز غم خار پا هنوز
هوش مصنوعی: به خاطر این که سکینه به طور مکرر به راه شام رفت، گل، در اثر غم و اندوهی که داشت پژمرده شده است و نشان از درد و رنج اوست. همچنین خارهایی که به پاهای او آسیب زده‌اند، هنوز هم آثار آن اندوه را نشان می‌دهند.
باشد مگر به کنج خرابه، به شهر شام
زنجیر و غل، به گردن میر ولا هنوز
هوش مصنوعی: شاید در گوشه‌ای از یک خرابه در شهر شام، زنجیر و غل به گردن کسی بیفتد که هنوز هم حاکم و محترم است.
مرغان به ذکر وای حسین کشته شد عجب
دارند شور و زمزمه ای در هوا هنوز
هوش مصنوعی: پرندگان با یاد حسین جان داده‌اند و جای تعجب نیست که هنوز هم در هوا آهنگ و ناز و ناله‌ای به گوش می‌رسد.
«ترکی» بیاد قتل شهیدان نینوا
هر بند بند اوست چونی، در نوا هنوز
هوش مصنوعی: یاد شهیدان کربلا همیشه در ذهن و دل ما زنده است. هر بخشی از وجود ما به نوعی به این یاد و خاطره وابسته است و هنوز در حال زمزمه‌ی آنان هستیم.
کردند منشیان رقم این داستان بسی
کوته نگشته قصهٔ این ماجرا هنوز
هوش مصنوعی: نویسندگان این داستان را بسیار مختصر نوشتند، اما هنوز داستان این ماجرا پایان نیافته است.