گنجور

شمارهٔ ۴۷ - کشتهٔ غریب

ای در عزات خالق اکبر، گریسته
جبریل پیک ایزد داور گریسته
در ماتم تو ای شه اقلیم عاشقی!
جد گرامی تو پیمبر گریسته
تنها همین نه جد تو در ماتمت گریست
خیل رسل به چشم ز خون تر، گریسته
یوسف به چاه محنت و غم، با دلی فگار
بهر جوانی علی اکبر گریسته
بر حنجر تو کز دم خنجر بریده شد
یحیی سر بریده ز خنجر، گریسته
هر دم ز بی پناهیت ای شاه دین پناه!
باب بزرگوار تو حیدر گریسته
در باغ خلد حضرت صدیقه مادرت
با مریم و خدیجه و هاجر، گریسته
بر تشنه کامی تو میان دو نهرآب
تسنیم گریه کرده و کوثر گریسته
در بوستان، به قامت دلجوی اکبرت
شمشاد و، سرو ناز و، صنوبر، گریسته
بر زخم های پیکرت ای کشتهٔ غریب
شمشیر و، تیر و، نیزه و، خنجر، گریسته
در شام، در خرابه شب و روز و، روز وشب
از فرقت تو زینب اطهر گریسته
زین نظم جان گداز که « ترکی » سروده است
لوح و، مداد و، خامه و، دفتر، گریسته

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای در عزات خالق اکبر، گریسته
جبریل پیک ایزد داور گریسته
هوش مصنوعی: ای که در عزای تو، خالق بزرگ گریسته است، فرشتۀ وحی نیز به خاطر تو اشک ریخته است.
در ماتم تو ای شه اقلیم عاشقی!
جد گرامی تو پیمبر گریسته
هوش مصنوعی: در غم تو، ای فرمانروای عشق، جد باارزش تو پیامبر نیز اشک ریخته است.
تنها همین نه جد تو در ماتمت گریست
خیل رسل به چشم ز خون تر، گریسته
هوش مصنوعی: تنها جد تو نیست که به خاطر مرگ تو گریه کرده است، بلکه گروه زیادی از پیامبران نیز با چشمانی پر از اشک به خاطر تو اندوهگین شده‌اند.
یوسف به چاه محنت و غم، با دلی فگار
بهر جوانی علی اکبر گریسته
هوش مصنوعی: یوسف در چاه غم و اندوه، با دلی شکسته به خاطر جوانی علی اکبر اشک ریخت.
بر حنجر تو کز دم خنجر بریده شد
یحیی سر بریده ز خنجر، گریسته
هوش مصنوعی: بر گلوید تو که به خاطر ضربه خنجر آسیب دیده، یحیی با سر بریده، از درد خنجر در حال گریه است.
هر دم ز بی پناهیت ای شاه دین پناه!
باب بزرگوار تو حیدر گریسته
هوش مصنوعی: هر لحظه‌ای از بی‌پناهی‌ات، ای پادشاه دین پناه! دروازه‌ی بزرگوار تو، حیدر، به خاطر تو اشک ریخته است.
در باغ خلد حضرت صدیقه مادرت
با مریم و خدیجه و هاجر، گریسته
هوش مصنوعی: در بهشت، حضرت صدیقه (مادر) با مریم، خدیجه و هاجر همراه شده و اشک می‌ریزد.
بر تشنه کامی تو میان دو نهرآب
تسنیم گریه کرده و کوثر گریسته
هوش مصنوعی: در حالی که تشنه‌ای، بین دو نهر آبِ خوشگوار تسنیم و کوثر، گریه کرده‌ای.
در بوستان، به قامت دلجوی اکبرت
شمشاد و، سرو ناز و، صنوبر، گریسته
هوش مصنوعی: در باغ، به خاطر زیبایی دلپسند تو، شمشادها، سروهای ناز و صنوبرها هم در حال گریه هستند.
بر زخم های پیکرت ای کشتهٔ غریب
شمشیر و، تیر و، نیزه و، خنجر، گریسته
هوش مصنوعی: بر زخم‌های بدنت، ای مقتول بی‌کسی، شمشیر، تیر، نیزه و خنجر، گریسته‌اند.
در شام، در خرابه شب و روز و، روز وشب
از فرقت تو زینب اطهر گریسته
هوش مصنوعی: در شام، زینب اطهر در خرابه‌ها روز و شب به خاطر جدایی و دوری تو اشک ریخته و غمگین است.
زین نظم جان گداز که « ترکی » سروده است
لوح و، مداد و، خامه و، دفتر، گریسته
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که به خاطر زیبایی‌های ناب و احساسات عمیق اشعار "ترکی"، ابزارهای نوشتن مانند لوح، مداد، قلم و دفتر نیز تحت تأثیر قرار گرفته و گریسته‌اند. این نشان‌دهنده احساسی است که کلمات و هنر می‌توانند در دل‌ها و وجودها ایجاد کنند.