گنجور

شمارهٔ ۳۴ - مژهٔ چشم تر

شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود
از روز ازل کشته شدن، در نظرش بود
بگذاشت قدم تا که به میدان شهادت
دل جای دگر، دیده به جای دگرش بود
تیری که رها می شدی از شست مخالف
در مقتل خون سینهٔ آن شه سپرش بود
آن دم که بریدند، لب تشنه سرش را
سیلاب روان از مژهٔ چشم ترش بود
گر پیکر او داشت بسی زخم روی زخم
اما به دل غمزده زخم دگرش بود
زخمی که به تن داشت ز شمشیر و سنان بود
زخمی که به دل داشت ز داغ پسرش بود
بر خاک سیه کرد مکان، با تن صد چاک
شاهی که مکان، دامن خیرالبشرش بود
افسوس پس از قتل، به بردند به یغما
آن کهنه لباسی که کفن سان ببرش بود
جان داد لب تشنه، لب آب، ز بیداد
شاهی که علی ساقی کوثر پدرش بود
شد دربدر اطفال امامی که به طفلی
جبریل امین، خادم و دربان درش بود
از تیشهٔ اهل ستم، از پای درآمد
نخل قد اکبر که زمان ثمرش بود
قوت سحر و شام سکینه به ره شام
از نالهٔ شبگیر و فغان سحرش بود
نظمش ز چه در اهل عزا شور بپا کرد
نه اگر شور حسینی به سرش بود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود
از روز ازل کشته شدن، در نظرش بود
هوش مصنوعی: حسی که حسین از ابتدای خلقت برای شهادت داشت، همواره در ذهنتش بود.
بگذاشت قدم تا که به میدان شهادت
دل جای دگر، دیده به جای دگرش بود
هوش مصنوعی: او قدم برداشت تا وارد میدان شهادت شود، اما دلش در جای دیگری و نگاهش به سمت دیگری بود.
تیری که رها می شدی از شست مخالف
در مقتل خون سینهٔ آن شه سپرش بود
هوش مصنوعی: تیری که از دست دشمن رها می‌شد، در میدان جنگ به سینه آن شه برخورد می‌کرد و سپر او بود.
آن دم که بریدند، لب تشنه سرش را
سیلاب روان از مژهٔ چشم ترش بود
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای که سر او را از بدن جدا کردند، به شدت تشنه بود و اشک‌هایش مانند سیلابی روان از چشمانش جاری شد.
گر پیکر او داشت بسی زخم روی زخم
اما به دل غمزده زخم دگرش بود
هوش مصنوعی: اگرچه او بدنش پر از زخم‌های سطحی است، اما در دلش زخم دیگری وجود دارد که غمگینش کرده است.
زخمی که به تن داشت ز شمشیر و سنان بود
زخمی که به دل داشت ز داغ پسرش بود
هوش مصنوعی: زخمی که به بدنش بود ناشی از شمشیر و نیزه بود، اما زخمی که در دل داشت به خاطر داغ فرزندش بود.
بر خاک سیه کرد مکان، با تن صد چاک
شاهی که مکان، دامن خیرالبشرش بود
هوش مصنوعی: بر روی خاک سیاه، جایی که تن پاره‌پاره‌ی شاهی قرار دارد، دامن بهترین مخلوق، یعنی حضرت محمد (ص)، بوده است.
افسوس پس از قتل، به بردند به یغما
آن کهنه لباسی که کفن سان ببرش بود
هوش مصنوعی: پس از مرگ، لباس کهنه‌ای که باید برای دفن او استفاده می‌شد، به غارت بردند و افسوس که این اتفاق افتاد.
جان داد لب تشنه، لب آب، ز بیداد
شاهی که علی ساقی کوثر پدرش بود
هوش مصنوعی: یک نفر به خاطر ظلم و ستم پادشاه جان خود را در حالی که تشنه بود فدای آب می‌کند، در حالی که علی، که پدرش ساقی کوثر بود، به یاد می‌آید.
شد دربدر اطفال امامی که به طفلی
جبریل امین، خادم و دربان درش بود
هوش مصنوعی: کودکان امام، در حال آواره‌گی و سرگردانی هستند، در حالی که زمانی فرشته‌ای بزرگوار به عنوان خدمتکار و نگهبان در کنارشان بود.
از تیشهٔ اهل ستم، از پای درآمد
نخل قد اکبر که زمان ثمرش بود
هوش مصنوعی: در اثر ظلم و ستم، درخت بزرگی که در زمان باروری‌اش بود، از ریشه کنده شد.
قوت سحر و شام سکینه به ره شام
از نالهٔ شبگیر و فغان سحرش بود
هوش مصنوعی: قدرت و زیبایی سحر و شام به سکون و آرامشی که در ساعت‌های شام وجود دارد، وابسته است و این آرامش تحت تأثیر ناله‌ها و فغان‌های صبحگاهی و شبانه است.
نظمش ز چه در اهل عزا شور بپا کرد
نه اگر شور حسینی به سرش بود
هوش مصنوعی: در میان عزاداران، چرا این نظم اینقدر هیجان و شور به پا کرده است؟ آیا اگر شور حسینی در دلش بود، اینگونه نمی‌شد؟