گنجور

شمارهٔ ۳۱ - لعل گهربار

خنجر شمر، به قتل شه ابرار، حریص
حنجر شه به دم خنجر خونخوار، حریص
زیر خنجر شه دین، تشنهٔ یک جرعهٔ آب
وز پی کشتن او شمر جفاکار، حریص
شمر می کرد پی کشتن آن شاه شتاب
شه لب تشنه، به واصل شدن یار، حریص
سینه ای را که بدی مخزن اسرار الاه
به لگد کوفتنش شمر ستم کار، حریص
عابدین خسته و بیمار، ولی خصم دغا
به رسن بستن آن سید بیمار، حریص
هر اسیری به سر نعشی و کلثوم فگار
به سراغ تن عباس علمدار، حریص
مادر زار علی اصغر معصوم رباب
در پی جستجوی طفل لبن خوار، حریص
دل شکسته حرم آل پیمبر در شام
وز پی دیدنشان مردم بسیار، حریص
رو به رو راس حسین و به کفش چوب، یزید
بهر آزردن آن لعل گهربار، حریص
آن لبی را که زدی چوب، یزید از ره کین
بهر بوسیدن او زینب افگار، حریص
هست در مرثیهٔ شاه شهیدان شب و روز
کلک «ترکی» به رقم کردن اشعار، حریص

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خنجر شمر، به قتل شه ابرار، حریص
حنجر شه به دم خنجر خونخوار، حریص
هوش مصنوعی: خنجر شمر برای کشتن آن امام بزرگوار آماده است و در این میان، شهید با شجاعت و تصمیم قاطع مواجهه می‌کند. در واقع، او با شهامت به نبرد می‌پردازد و حریصانه جان خود را برای حق فدا می‌کند.
زیر خنجر شه دین، تشنهٔ یک جرعهٔ آب
وز پی کشتن او شمر جفاکار، حریص
هوش مصنوعی: زیر فشار ظلم و ستمی که دین را محاصره کرده، کسی حاضر است فقط به یک قطره آب نیاز داشته باشد و در عین حال، شمر که نماد جفاکاری و خیانت است، به دنبال کشتن اوست و به شدت طمع ورزیده.
شمر می کرد پی کشتن آن شاه شتاب
شه لب تشنه، به واصل شدن یار، حریص
هوش مصنوعی: شمر در تلاش بود تا آن شاه را به سرعت بکشد، در حالی که آن شاه تشنه لب بود و به وصال یار خود بسیار مشتاق بود.
سینه ای را که بدی مخزن اسرار الاه
به لگد کوفتنش شمر ستم کار، حریص
هوش مصنوعی: دل کسی که به درونش اسرار الهی راه دارد، اگر به ناحق و با بی‌رحمی آسیب ببیند، نشانه‌ای از ظلم و طمع است.
عابدین خسته و بیمار، ولی خصم دغا
به رسن بستن آن سید بیمار، حریص
هوش مصنوعی: عابدی خسته و بیمار است، اما دشمن، با نیرنگ و حقه‌بازی خود، آن سید بیمار را به خاطر طمعش به بند کشیده است.
هر اسیری به سر نعشی و کلثوم فگار
به سراغ تن عباس علمدار، حریص
هوش مصنوعی: هر شخصی که در حال عبور از اینجا است، به یاد جان باخته‌ای می‌افتد و کلثوم، خواهر عباس علمدار، با ناراحتی به دنبال بدن او می‌گردد، در حالی که دلش پُر از حسرت و آرزو است.
مادر زار علی اصغر معصوم رباب
در پی جستجوی طفل لبن خوار، حریص
هوش مصنوعی: مادر علی اصغر، رباب، در حال تلاش و جستجو برای پیدا کردن فرزندش که تشنه است و شیر خواهان، به شدت نگران و دلتنگ است.
دل شکسته حرم آل پیمبر در شام
وز پی دیدنشان مردم بسیار، حریص
هوش مصنوعی: در شهر شام، دل شکسته‌ای از خانواده پیامبر، به خاطر دیدن آن‌ها، مردم زیادی با اشتیاق و حرص جمع شده‌اند.
رو به رو راس حسین و به کفش چوب، یزید
بهر آزردن آن لعل گهربار، حریص
هوش مصنوعی: یزید با چوب در دست، در برابر حسین ایستاده است و به‌دنبال آزردن و صدمه زدن به آن گوهر گرانبهاست.
آن لبی را که زدی چوب، یزید از ره کین
بهر بوسیدن او زینب افگار، حریص
هوش مصنوعی: آن لب که تو با چوب زدی، یزید به خاطر خشم خود برای بوسیدن او، زینب را در حالتی نگران و مشتاق دید.
هست در مرثیهٔ شاه شهیدان شب و روز
کلک «ترکی» به رقم کردن اشعار، حریص
هوش مصنوعی: در مرثیه‌ای که دربارهٔ شاه شهیدان نوشته می‌شود، شاعر هر روز و شب با شور و شوق زیاد مشغول نوشتن اشعار و نوشتن آن‌هاست.