شمارهٔ ۲۹ - محراب عشق
نهاد شمر چو بر خاک، ماه روی حسین
ستاره ریخت فلک بر غبار کوی حسین
حیا نکرد ز روی نبی و فاطمه خصبم
نهاد خنجر بیداد، بر گلوی حسین
به سجده رفت به محراب عشق، روح نماز
به جای آب شد از خون سر، وضوی حسین
ندانم آنکه به زینب چها گذشت آن دم
که کرد با دل خونین نظر، به سوی حسین
سوار بر شتر بی جهاز شد زینب
به شام رفت و به دل ماندش آرزوی حسین
چسان به آتش دوزخ برند «ترکی» را
که هست آب رخ او، ز خاک کوی حسین
شمارهٔ ۲۸ - کبوتران حرم: به دشت کرب وبلا ازجفای شمر شریرشمارهٔ ۳۰ - قره العین نبی: زیر خنجر شه دین، گر ندهد سر چکند؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نهاد شمر چو بر خاک، ماه روی حسین
ستاره ریخت فلک بر غبار کوی حسین
هوش مصنوعی: شمر وقتی بر روی زمین افتاد، چهره حسین مانند ماه درخشان بود و آسمان ستارههایی را بر روی غبار کوی حسین پاشید.
حیا نکرد ز روی نبی و فاطمه خصبم
نهاد خنجر بیداد، بر گلوی حسین
هوش مصنوعی: ترس و شرم از چهره پیامبر و دخترش نگذاشت و بیرحمی خود را با تیشهای بر گلوی حسین فرود آورد.
به سجده رفت به محراب عشق، روح نماز
به جای آب شد از خون سر، وضوی حسین
هوش مصنوعی: در حالتی از خشوع و عشق، به سجده رفت و در محراب عشق قرار گرفت. روح عبادت و نماز او، به جای آب وضو، از خون سر حسین به وجود آمد.
ندانم آنکه به زینب چها گذشت آن دم
که کرد با دل خونین نظر، به سوی حسین
هوش مصنوعی: نمیدانم در آن لحظه که زینب به حسین نگاه کرد و دلش پر از غم و اندوه بود، چه بر او گذشت.
سوار بر شتر بی جهاز شد زینب
به شام رفت و به دل ماندش آرزوی حسین
هوش مصنوعی: زینب سوار بر شتری بدون وسائل سفر به شام رفت و در دلش همیشه آرزوی حسین باقی ماند.
چسان به آتش دوزخ برند «ترکی» را
که هست آب رخ او، ز خاک کوی حسین
هوش مصنوعی: چگونه میتوان کسی را به آتش دوزخ برد در حالی که چهرهاش مانند آب است و از خاک کوی حسین میآید؟