گنجور

شمارهٔ ۲۸ - کبوتران حرم

به دشت کرب وبلا ازجفای شمر شریر
شهید گشت عزیز دل بشیر و نذیر
هزار ونهصد و پنجاه زخم بر تن داشت
ز تیر و نیزه و زوبین وخنجر وشمشیر
قتیل شد همه انصار او، ز پیر و جوان
شهید شد همه اعوان، او صغیر وکبیر
یکی فتاده ز پا، با قدی، چو سرو روان
یکی طپیده به خون با رخی، چو بدر منیر
به دست وپای گرفته یکی خضاب ز خون
فرو بسته دهان، کودکی از خوردن شیر
ز راه کینه گروه دغا جدا کردند
دو دست از تن عباس نامدار دلیر
علی اصغر مه طلعتش ز شوق مکید
به جای شیر، ز پستان مرگ، ناوک تیر
شدند آل پیمبر به کربلا سیراب
همه ز چشمهٔ تیر و، ز جدول شمشیر
سپاه کوفی و شامی در آن زمین بلا
کبوتران حرم را زدند جمله به تیر
خیام او همه بر باد رفت ز آتش کین
عیال او همه گشتند خوار و زار و اسیر
ریاض کرب و بلا شد ز بلبلان خالی
به شاخه های گل و سرو ناکشیده صفیر
دریغ شمع شرر پوش بزم عرفان را
ز راه کینه کشیدند در غل و زنجیر
فتاد شورشی اندر حریم آل رسول
چنان که گوش فلک کر شد از فغان نفیر
فغان اهل حرم رفت تا به عرش برین
خروش اهل ولا رفت تا به چرخ اثیر
نبود قوت دل افسردگان در آن وادی
به غیر آه سحرگاه و، نالهٔ شبگیر
به غیر گریهٔ بر آل مصطفی «ترکی»
خرابی دل ما را که می کند تعمیر

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دشت کرب وبلا ازجفای شمر شریر
شهید گشت عزیز دل بشیر و نذیر
هوش مصنوعی: در دشت کربلا، به خاطر ظلم و ستم شمر بی‌رحم، عزیز دل بشیر و نذیر جان خود را فدای حق کردند و به شهادت رسیدند.
هزار ونهصد و پنجاه زخم بر تن داشت
ز تیر و نیزه و زوبین وخنجر وشمشیر
هوش مصنوعی: او بر تن خود هزار و نهصد و پنجاه زخم داشت که ناشی از تیر، نیزه، زوبین، خنجر و شمشیر بود.
قتیل شد همه انصار او، ز پیر و جوان
شهید شد همه اعوان، او صغیر وکبیر
هوش مصنوعی: همه ی یاران او، چه پیر و چه جوان، به شهادت رسیدند و هیچ یک از همراهانش زنده نماندند.
یکی فتاده ز پا، با قدی، چو سرو روان
یکی طپیده به خون با رخی، چو بدر منیر
هوش مصنوعی: یک نفر که با قامتی بلند و استوار روی زمین افتاده و دیگری که با چهره‌ای روشن و زیبا، در حالی که در خون خود غوطه‌ور است، به تصویر کشیده شده‌اند.
به دست وپای گرفته یکی خضاب ز خون
فرو بسته دهان، کودکی از خوردن شیر
هوش مصنوعی: کودکی که به خاطر دست و پا بسته‌اش، نمی‌تواند دهانش را باز کند و شیر بخورد، در حالی که خضاب خون بر او نشسته است.
ز راه کینه گروه دغا جدا کردند
دو دست از تن عباس نامدار دلیر
هوش مصنوعی: عباس، دلاور و معروف، را از راه کینه و دشمنی گروهی جدا کردند و دست‌هایش را از بدنش جدا کردند.
علی اصغر مه طلعتش ز شوق مکید
به جای شیر، ز پستان مرگ، ناوک تیر
هوش مصنوعی: علی اصغر با چهره‌ی زیبا و دلربایش به خاطر اشتیاق و عشق، به جای شیر از پستان مرگ، تیر را می‌نوشد.
شدند آل پیمبر به کربلا سیراب
همه ز چشمهٔ تیر و، ز جدول شمشیر
هوش مصنوعی: آل پیمبر در کربلا از چشمهٔ تیر و جدول شمشیر سیراب شدند. این جمله به معنای آن است که آن بزرگواران در کربلا با سختی‌ها و مصیبت‌های زیادی مواجه شدند که همگی نشان‌دهندهٔ ظلمی است که بر آن‌ها روا داشته شد.
سپاه کوفی و شامی در آن زمین بلا
کبوتران حرم را زدند جمله به تیر
هوش مصنوعی: در آن سرزمین مصیبت، نیروهای کوفی و شامی به کبوتران حرم حمله کردند و به آن‌ها تیراندازی کردند.
خیام او همه بر باد رفت ز آتش کین
عیال او همه گشتند خوار و زار و اسیر
هوش مصنوعی: تمام دارایی و میراث خیام به خاطر کینه و دشمنی نابود شد و خانواده‌اش به ذلت و رنج و اسارت دچار شدند.
ریاض کرب و بلا شد ز بلبلان خالی
به شاخه های گل و سرو ناکشیده صفیر
هوش مصنوعی: باغی که پر از غم و اندوه است، دیگر از بلبلان خالی شده و درختان گل و سرو نیز سکوتی عمیق دارند.
دریغ شمع شرر پوش بزم عرفان را
ز راه کینه کشیدند در غل و زنجیر
هوش مصنوعی: شمعی که روشنی‌ بخش محفل عرفان بود، متاسفانه به‌ خاطر کینه و دشمنی در بند و زنجیر گرفتار شد.
فتاد شورشی اندر حریم آل رسول
چنان که گوش فلک کر شد از فغان نفیر
هوش مصنوعی: در حریم اهل بیت پیامبر، شورشی به پا شد که صدای آن به قدری بلند بود که گوش آسمان هم از فریاد و ناله آن کر شد.
فغان اهل حرم رفت تا به عرش برین
خروش اهل ولا رفت تا به چرخ اثیر
هوش مصنوعی: آواز و ناله‌های مردم حرم به آسمان رسید و صدای پیروان اهل ولایت تا به کرات بالا رفت.
نبود قوت دل افسردگان در آن وادی
به غیر آه سحرگاه و، نالهٔ شبگیر
هوش مصنوعی: در آن دیار، دل‌شکستگان جز از طریق ناله‌ها و آه‌های سحرگاهی و شبانه نمی‌توانند قوت بگیرند.
به غیر گریهٔ بر آل مصطفی «ترکی»
خرابی دل ما را که می کند تعمیر
هوش مصنوعی: تنها با گریه بر خاندان پیامبر است که می‌توان دل خراب ما را ترمیم کرد.