شمارهٔ ۱۹ - خلاصهٔ ناس
گرفت مشک وروان گشت آن خلاصهٔ ناس
هژبر بیشهٔ مردی و مردمی عباس
رساند جنگ کنان خویش را به شط فرات
نمود مشک پر از آب، آن سپهر اساس
قدم نهاد برون تشنه لب، ز شط فرات
نمود حمله بر آن کافران حق نشناس
کشید تیغ و، رجز خواند و، حمله کرد چو شیر
ز هم سپاه عدو را درید چون کرباس
ز بسکه بر زبر هم فتاده بود قتیل
زمین معرکه گفتی مگر نمود آماس
ز ضرب بازوی او پر دلان لشکر را
فتاد لرزه بر اندامشان ز بیم و هراس
ز بسکه بر بدن زخم تیر و نیزه رسید
ازآن گروه بد آیین بدتر از خناس
بریده دست و، بدن چاک چاک و، خالی مشک
ز صدر زین، به زمین خورد آن خلاصهٔ ناس
کنارشط، لب تشنه سپرد جان اما
گرفت از کف ساقی کوثر آب، عباس
ز قتل حضرت عباس « ترکیا » شب و روز
بریز اشک و ببر کن ز غم، سیاه لباس
شمارهٔ ۱۸ - سرو خونین: ز جا برخیز ای رعنا جوان گلعذار منشمارهٔ ۲۰ - علمدار سپاه: چرا افتاده ای، ای قهرمان شیر گیر من؟!
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرفت مشک وروان گشت آن خلاصهٔ ناس
هژبر بیشهٔ مردی و مردمی عباس
هوش مصنوعی: مشک به دست مردی قوی و با فضیلت، سرچشمهٔ خوبیها و افتخارات جامعه شد. عباس نماد ارزشهای انسانی و فضائل مردانگی است.
رساند جنگ کنان خویش را به شط فرات
نمود مشک پر از آب، آن سپهر اساس
هوش مصنوعی: جنگجویان خود را به کنار رود فرات رساندند و مشک پر از آب را به این آسمان گسترده تقدیم کردند.
قدم نهاد برون تشنه لب، ز شط فرات
نمود حمله بر آن کافران حق نشناس
هوش مصنوعی: با عطش به بیرون آمد و از کنار رود فرات حمله کرد به سوی آن کافران که حق را نمیشناسند.
کشید تیغ و، رجز خواند و، حمله کرد چو شیر
ز هم سپاه عدو را درید چون کرباس
هوش مصنوعی: او شمشیر را کشید و با صدا و هیجان به دشمن حمله کرد و مانند یک شیر، سپاه دشمن را مانند پارچهای نازک پاره کرد.
ز بسکه بر زبر هم فتاده بود قتیل
زمین معرکه گفتی مگر نمود آماس
هوش مصنوعی: به خاطر شدت ضرباتی که به بدن قربانی وارد شده بود، به نظر میرسید که زمین معرکه به شکل عجیبی به حالت ورم درآمده است.
ز ضرب بازوی او پر دلان لشکر را
فتاد لرزه بر اندامشان ز بیم و هراس
هوش مصنوعی: به دلیل قدرت و شدت ضربهٔ او، دلیران جنگ به لرزه افتادند و از ترس و وحشت، بدنشان لرزید.
ز بسکه بر بدن زخم تیر و نیزه رسید
ازآن گروه بد آیین بدتر از خناس
هوش مصنوعی: به خاطر این که بر بدنش زخمهای زیادی از تیر و نیزهها وارد شده، او به گروهی از افراد بدو با رفتار زشت و خبیث تشبیه شده است.
بریده دست و، بدن چاک چاک و، خالی مشک
ز صدر زین، به زمین خورد آن خلاصهٔ ناس
هوش مصنوعی: دست بریده و بدنی زخمی و مشکل خالی از خون، آن قهرمان بزرگ بر زمین افتاد.
کنارشط، لب تشنه سپرد جان اما
گرفت از کف ساقی کوثر آب، عباس
هوش مصنوعی: عباس در کنارِ شط، در حالی که تشنه بود جان خود را فدای عشق کرد، اما آب کوثر را از دست ساقی گرفت.
ز قتل حضرت عباس « ترکیا » شب و روز
بریز اشک و ببر کن ز غم، سیاه لباس
هوش مصنوعی: با شنیدن خبر شهادت حضرت عباس، شب و روز باید اشک بریزیم و به خاطر این غم بزرگ، لباس سیاه بپوشیم.