گنجور

شمارهٔ ۱۶ - زلف گره گشا

خیز ز جای ای پسر، جان و تنم فدای تو
غرق به خون چرا شده گیسوی مشک سای تو
بر سر زانویم دمی، از ره مهر سر بنه
تا که ز دود دل کشم، سرمه به چشم های تو
تو در زمین کربلا شدی دچار صد بلا
از چه نصیب من نشد درد تو وبلای تو
تیغ جفا ز کین چو زد خصم به تارکت علی
کاش که بود جای تو مادر بی نوای تو
کاش که گیسوان من، سرخ شدی ز خون سر
غرق به خون نمی شد این زلف گره گشای تو
مادر غم رسیده و داغ عزیز دیده ام
ناله کنم برای خود گریه کنم برای تو
در دم جان سپردنت آه به سر نبودنت
تا که کشم من ای پسر!جانب قبله پای تو
داغ تو در دلم نهان، زخم تو بر تو تنت عیان
گریه کنم به حال دل، یا که به زخم های تو
بسکه به جسم نازکت تیر و سنان رسیده است
رخنه به رخنه چون زره گشته ببر قبای تو
از سر کشتهٔ توام نیست سر جدا شدن
لیک امان نمی دهد قاتل بی حیای تو
خصم امان نمی دهد یک شب و روزم ای پسر
تا که بپا کنم در این دشت بلا عزای تو
گربه مدینه رو کنم گو که جواب چون دهم
تا چه دهد خدای من، روز جزا جزای تو
«ترکی » زین نمط اگر، رشته به گوهر آوری
غیرت بحر و کان شود دفتر کم بهای تو

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خیز ز جای ای پسر، جان و تنم فدای تو
غرق به خون چرا شده گیسوی مشک سای تو
هوش مصنوعی: بیدار شو ای پسر، جان و بدنم برای تو فدای تو شده است، چرا گیسوان مشکی‌ات به خون آغشته شده است؟
بر سر زانویم دمی، از ره مهر سر بنه
تا که ز دود دل کشم، سرمه به چشم های تو
هوش مصنوعی: روی زانویم لحظه‌ای استراحت کن و محبتت را بر سرم آرام بگذار تا از غم دل بخواهم، سرمه‌ای برای چشمان تو درست کنم.
تو در زمین کربلا شدی دچار صد بلا
از چه نصیب من نشد درد تو وبلای تو
هوش مصنوعی: تو در کربلا با مشکلات و دردهای زیادی روبرو شدی، اما من چرا به این دردها و مصیبت‌های تو نرسیدم؟
تیغ جفا ز کین چو زد خصم به تارکت علی
کاش که بود جای تو مادر بی نوای تو
هوش مصنوعی: وقتی که دشمن با شدت و کینه به تو حمله می‌کند، ای کاش به جای تو، مادر بی‌پناهت در آنجا بود.
کاش که گیسوان من، سرخ شدی ز خون سر
غرق به خون نمی شد این زلف گره گشای تو
هوش مصنوعی: ای کاش که موهای من به رنگ سرخی خون درمی‌آمد، در این صورت سرم که غرق در خون است، دیگر نمی‌توانست این زلف گره‌گشای تو را به خود بگیرد.
مادر غم رسیده و داغ عزیز دیده ام
ناله کنم برای خود گریه کنم برای تو
هوش مصنوعی: مادری داغدار و غمگین هستم که برای خودم ناله می‌کنم و برای تو، عزیزم، گریه می‌کنم.
در دم جان سپردنت آه به سر نبودنت
تا که کشم من ای پسر!جانب قبله پای تو
هوش مصنوعی: وقتی که در لحظهٔ جان سپردن تو، آه و ناله‌ای به خاطر نبودنت وجود نداشت، من فقط می‌توانم به سمت قبله برای تو دعا کنم، ای پسر!
داغ تو در دلم نهان، زخم تو بر تو تنت عیان
گریه کنم به حال دل، یا که به زخم های تو
هوش مصنوعی: درد و اندوه تو در دل من پنهان است، اما زخم‌های تو بر بدن خودت نمایان است. آیا باید به خاطر وضعیت دلم گریه کنم یا به خاطر زخم‌های تو؟
بسکه به جسم نازکت تیر و سنان رسیده است
رخنه به رخنه چون زره گشته ببر قبای تو
هوش مصنوعی: چون تیر و نیزه‌های بسیاری به بدن لطیفت آسیب رسانده، لباس تو به گونه‌ای شده که مانند زره پر از رخنه و آسیب است.
از سر کشتهٔ توام نیست سر جدا شدن
لیک امان نمی دهد قاتل بی حیای تو
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و دلبستگی به تو، هرگز نمی‌توانم از تو جدا شوم، اما قاتل بی‌رحم تو اجازه نمی‌دهد که به آرامش برسم.
خصم امان نمی دهد یک شب و روزم ای پسر
تا که بپا کنم در این دشت بلا عزای تو
هوش مصنوعی: دشمن به من اجازه نمی‌دهد حتی یک شب و روز آرامش داشته باشم، ای پسر، تا بتوانم در این بیابان مصیبت تو عزاداری کنم.
گربه مدینه رو کنم گو که جواب چون دهم
تا چه دهد خدای من، روز جزا جزای تو
هوش مصنوعی: گربه‌ای که در مدینه است، به من می‌گوید که چگونه باید پاسخ دهم. امیدوارم که خداوند در روز قیامت جزای تو را بدهد.
«ترکی » زین نمط اگر، رشته به گوهر آوری
غیرت بحر و کان شود دفتر کم بهای تو
هوش مصنوعی: اگر از این سبک، رشته‌ای به ارزش و کیفیت بالا بیاوری، غیرت دریا و معدن می‌شود دفتر بی‌اهمیتی تو.