گنجور

شمارهٔ ۲۷ - پاک گوهر

شاهی که بارگاه وی از عرش برتر است
در شهر طوس قبهٔ ایرانش از زر است
سلطان شرق و غرب، شهنشاه دین رضا
فرزند برگزیدهٔ موسی بن جعفر است
حکمش روان به جمله سلاطین روزگار
بی جیش و طیش ملک جهان را مسخر است
این سبز خیمهٔ فلک از حکم کردگار
بر آستان درگه او سایه گستر است
سایند سروران جهان جبههٔ نیاز
بر درگهی که مدفن آن پاک گوهر است
آنجا که آفتاب جلالش کند طلوع
خورشید چرخ در برش از ذره کمتر است
خورشید کسب روشنی از نور او کند
کز سمت طوس مطلع خورشید خاور است
حقا که اوست سید سادات روزگار
زیرا که جده فاطمه جدش پیمبر است
هر کس که بر امامت وی بر دلش شکی ست
بی شک و شبه نسل زنا هست و کافر است
عشری اگر نویسم ز اعشار علم او
مطلب شود مفصل و دفتر محقر است
در غربت ای دریغ! غریبانه جان سپرد
شاهی که برگزیدهٔ خلاق داور است
رفت از جهان، به شهر خراسان رضا غریب
وز بهر غربتش دل عالم پر آذر است
یاران غریب نیست رضا در دیار طوس
به اله غریب بابش موسی جعفر است
زین هر دو تن، غریب تری آمدم بیاد
کو را نه اقربا و نه یار و نه یاور است
دانی غریب کیست؟ گل احمدی حسین
کو راست مام فاطمه و باب حیدر است
باشد کسی غریب که در حال احتضار
نه مادرش به سر، نه پدر، نه برادر است
باشد کسی غریب که بی غسل و بی کفن
در دشت کربلا تنش افتاده بی سر است
باشد کسی غریب که از ظلم اهل جور
جسمش به کربلا و سرش جای دیگر است
باشد کسی غریب که از جور کوفیان
سر از تنش جدا شده صد پاره پیکر است
باشد کسی غریب که از ظلم شامیان
در بحر خون چو ماهی بسمل شناور است
باشد غریب آنکه میان دو نهر آب
سیراب ز آب خنجر شمر ستمگر است
«ترکی» به پای بوسی این هر سه تن غریب
پیرانه سر هوای جوانیش بر سر است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاهی که بارگاه وی از عرش برتر است
در شهر طوس قبهٔ ایرانش از زر است
هوش مصنوعی: پادشاهی که کاخش بالاتر از آسمان‌هاست، در شهر طوس، گنبدی طلایی از ایران دارد.
سلطان شرق و غرب، شهنشاه دین رضا
فرزند برگزیدهٔ موسی بن جعفر است
هوش مصنوعی: سلطان شرق و غرب، پادشاه دین و مذهب، رضا است که فرزند برگزیده موسی بن جعفر می‌باشد.
حکمش روان به جمله سلاطین روزگار
بی جیش و طیش ملک جهان را مسخر است
هوش مصنوعی: حکم خداوند بر تمام پادشاهان زمان جاری است و بدون هیچ ترس و تردیدی، سلطنت جهانی را تحت کنترل خود دارد.
این سبز خیمهٔ فلک از حکم کردگار
بر آستان درگه او سایه گستر است
هوش مصنوعی: این آسمان آبی که بر سر ماست، به فرمان خداوند بر درگاه او سایه افکنده است.
سایند سروران جهان جبههٔ نیاز
بر درگهی که مدفن آن پاک گوهر است
هوش مصنوعی: سروران و بزرگان دنیا با توجه به نیازهای خود، درب خانه‌ای را کوبیده‌اند که در آن جایی برای مکانی با ارزش و خالص وجود دارد.
آنجا که آفتاب جلالش کند طلوع
خورشید چرخ در برش از ذره کمتر است
هوش مصنوعی: در جایی که عظمت آفتاب خود را نمایان می‌کند، خورشید که در آسمان می‌درخشد، از ذره‌ای کوچک‌تر به نظر می‌رسد.
خورشید کسب روشنی از نور او کند
کز سمت طوس مطلع خورشید خاور است
هوش مصنوعی: خورشید برای دریافت روشنایی‌اش به نور او وابسته است، زیرا او از سمت طوس، منبع تابش خورشید در شرق است.
حقا که اوست سید سادات روزگار
زیرا که جده فاطمه جدش پیمبر است
هوش مصنوعی: واقعاً او سرور و سلطان سادات عصر خود است، زیرا که مادربزرگش فاطمه، جدش پیامبر بزرگ اسلام است.
هر کس که بر امامت وی بر دلش شکی ست
بی شک و شبه نسل زنا هست و کافر است
هوش مصنوعی: هر کسی که در مورد رهبری و امامتی که برای او مشخص شده، تردید داشته باشد، بدون شک از نسل نامشروع است و ایمان ندارد.
عشری اگر نویسم ز اعشار علم او
مطلب شود مفصل و دفتر محقر است
هوش مصنوعی: اگر بخواهم تنها قسمتی از علم او را بنویسم، این نوشته به اندازه‌ای گسترده و مفصل می‌شود که دفتر کوچک و کوچکی برایش کافی نیست.
در غربت ای دریغ! غریبانه جان سپرد
شاهی که برگزیدهٔ خلاق داور است
هوش مصنوعی: در دوری و بی‌کسی، افسوس! ملتی جان خود را فدای سلطانی کرد که از سوی خداوند انتخاب شده است.
رفت از جهان، به شهر خراسان رضا غریب
وز بهر غربتش دل عالم پر آذر است
هوش مصنوعی: آن شخص به شهر خراسان رفت و به خاطر غربتش، دل همه جهانیان بر آتش است.
یاران غریب نیست رضا در دیار طوس
به اله غریب بابش موسی جعفر است
هوش مصنوعی: دوستان در دیار طوس، رضا را غریبه نمی‌دانند، زیرا پدرش، موسی جعفر، در این منطقه غریب است.
زین هر دو تن، غریب تری آمدم بیاد
کو را نه اقربا و نه یار و نه یاور است
هوش مصنوعی: من از این دو نفر غریبه‌تر آمده‌ام، زیرا هیچ آشنا، دوست یا یاوری در کنارم نیست.
دانی غریب کیست؟ گل احمدی حسین
کو راست مام فاطمه و باب حیدر است
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی غریب کیست؟ او کسی است که گل احمدی و حسین است، و به حقیقت، مادرش فاطمه و پدرش علی است.
باشد کسی غریب که در حال احتضار
نه مادرش به سر، نه پدر، نه برادر است
هوش مصنوعی: شخصی را تصور کن که در لحظات پایانی زندگی‌اش تنهاست و هیچ‌یک از نزدیکانش، نه مادر، نه پدر و نه برادر، در کنارش نیستند.
باشد کسی غریب که بی غسل و بی کفن
در دشت کربلا تنش افتاده بی سر است
هوش مصنوعی: شخصی در دشت کربلا به طرز غریبانه‌ای جان باخته است، بدون اینکه غسل کرده باشد یا کفن بر تنش باشد و بدتر از همه اینکه سرش از تنش جداست.
باشد کسی غریب که از ظلم اهل جور
جسمش به کربلا و سرش جای دیگر است
هوش مصنوعی: شاید کسی وجود داشته باشد که به خاطر ستم و ظلم حاکمان ظالم، جسمش در کربلا باشد اما سر و روحش در جای دیگری زندگی کند.
باشد کسی غریب که از جور کوفیان
سر از تنش جدا شده صد پاره پیکر است
هوش مصنوعی: شخصی بیگانه وجود دارد که به دلیل ظلم و ستم کوفیان، بدنش پاره‌پاره و جدا از هم شده است.
باشد کسی غریب که از ظلم شامیان
در بحر خون چو ماهی بسمل شناور است
هوش مصنوعی: شخصی وجود دارد که به‌خاطر ظلم‌هایی که از طرف شامیان به او روا شده، به شدت در رنج و عذاب است و مانند ماهی که در آبی پر از خون باشد، در وضعیت بحرانی و نگران‌کننده‌ای قرار دارد.
باشد غریب آنکه میان دو نهر آب
سیراب ز آب خنجر شمر ستمگر است
هوش مصنوعی: آب، زندگی‌بخش است و باید میان آن دو نهر، کسی در آرامش باشد. اما در این میان، ممکن است کسانی با ستمگری، به او آسیب برسانند و زندگی‌اش را تهدید کنند.
«ترکی» به پای بوسی این هر سه تن غریب
پیرانه سر هوای جوانیش بر سر است
هوش مصنوعی: ترکی به‌خاطر بزرگی و مقام این سه فرد، با کمال احترام و ارادت به آنها نزدیک می‌شود و این در حالی است که دل پیرمرد به یاد جوانی‌اش هنوز شوق و آرزوهایی دارد.