شمارهٔ ۱۷ - عید غدیر
صبحدم مرغ سحرخوان چو برآورد نفیر
جستم از جا ز پی طاعت خلاق بصیر
رخت پوشیده سپس کردم تجدید وضو
ایستادم ز پی بندگی حی قدیر
خواندم از شوق نماز و بنشستم به زمین
از پی خواندن تعقیب سرافکنده به زیر
کز درآمد بت من سرخوش و بنمود سلام
با رخی صاف و درخشنده تر از بدر منیر
روی تابانش تابنده تر از قرص قمر
موی مشکینش خوشبوی تر از مشک و عبیر
خم به خم طرهٔ پرپیچ و خمش همچو کمند
لیک در هر خم او صد دل دیوانه اسیر
بر له هر ابروی او تعبیه صد قبضهٔ تیغ
بر به هر مژهٔ او تجهیه صد جعبهٔ تیر
گفتمش اهلا و سهلا ز کجا آمده ای
چه خبر داری بنمای مرا نیز خبیر
گفت امروز علی بن عم و داماد رسول
مومنان را شده از حکم خداوند امیر
شاد زی شاد که امروز بود روز بزرگ
شاد زی شاد که امروز بود عید غدیر
هست امروز همان روز که در خم غدیر
احمد از مکه چو برمی گشت با جمع کثیر
جبرئیل او را از حق برسانید سلام
کی تو را پایهٔ اجلال بر از چرخ اثیر
حکم ایزد شده کاینجا بنمایی منزل
بار بگشا که از این حکم تو را نیست گزیر
جانشین ساز علی را و خلافت بخشا
حکم سختی است تکاهل مکن و سهل مگیر
این خبر احمد مرسل به مسلمانان داد
همه از شادی این حکم کشیدن زفیر
بارها را، ز شترها به زمین بنهادن
خیمه ها راست نمودن، غنی تا به فقیر
بس به فرمودهٔ آن سید پاکیزه سرشت
پس به فرمودهٔ آن پادشه عرش سریر
ز امر احمد در آن وادیهٔ عشق و ولا
منبری گشت مرتب ز جهازات بعیر
پای بنهاد بر آن منبر و بگرفت به دست
از سر شوق و شعف، دست شه خیبر گیر
گفت کای قوم بدانید همه از زن و مرد
گفت کای قوم بدانید ز برنا و ز پیر
که هر آن کس را امروز من استم مولا
نک علی باشد مولا به صغیر و به کبیر
این علی هست پس از من به شما راهنما
این علی هست مرا بن عم و داماد و وزیر
حکم او بر همهٔ خلق جهان حکم من است
حکم من حکم خداوند سمیع است و بصیر
هر که زین حکم تخلف کند و سرپیچد
روز محشر نبود جایش جز بئس مصیر
همه گفتند که ما بندهٔ فرمان توایم
سر نه پیچیم ز حکم تو و فرمان امیر
پس به زیر آمد و در خیمه خود رفت و نشست
بانک تکبیر به پا خواست از آن جمع غفیر
این خبر را چو شنیدم من از آن نیک خبر
این بشارت چو مرا داد، آن نیک بشیر
جستم از جا و چو گل خندهٔ مستانه زدم
بلبل آسا ز دم از مژدهٔ این عید، صفیر
«ترکی» ار مدح تو نیکو نتوان گفت علی
تو به نیکویی خود بین و بر او خرده مگیر
شمارهٔ ۱۶ - محب علی: به سر هر که سودای حیدر نداردشمارهٔ ۱۸ - غدیر خم: سحرگاهان به گوشم این ندا از چرخ پیر آمد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبحدم مرغ سحرخوان چو برآورد نفیر
جستم از جا ز پی طاعت خلاق بصیر
هوش مصنوعی: صبح که مرغ سحر با آوازش برخاست، من به شتاب از جا برخاستم تا به دنبال انجام کارهای خداوند بینا و دانا بروم.
رخت پوشیده سپس کردم تجدید وضو
ایستادم ز پی بندگی حی قدیر
هوش مصنوعی: پس از اینکه لباس مناسبی به تن کردم و وضو گرفتم، ایستادم تا به بندگی خدای توانا بپردازم.
خواندم از شوق نماز و بنشستم به زمین
از پی خواندن تعقیب سرافکنده به زیر
هوش مصنوعی: از روی شوق نماز خواندم و برای خواندن تعقیب، بر زمین نشستم و سرم را به زیر انداختم.
کز درآمد بت من سرخوش و بنمود سلام
با رخی صاف و درخشنده تر از بدر منیر
هوش مصنوعی: از وقتی که معشوق عزیزم وارد شد، دل شادم بود و با چهرهای روشن و درخشانتر از ماه به من سلام کرد.
روی تابانش تابنده تر از قرص قمر
موی مشکینش خوشبوی تر از مشک و عبیر
هوش مصنوعی: چهرهاش به روشنایی ماه میدرخشد و موهای مشکیاش خوشبوتر از عطر مشک و بوی عبیر است.
خم به خم طرهٔ پرپیچ و خمش همچو کمند
لیک در هر خم او صد دل دیوانه اسیر
هوش مصنوعی: موهای پرپیچ و خم او مانند کمند است، اما در هر یک از این پیچ و خمها، صد دل دیوانه گرفتار شدهاند.
بر له هر ابروی او تعبیه صد قبضهٔ تیغ
بر به هر مژهٔ او تجهیه صد جعبهٔ تیر
هوش مصنوعی: برای هر ابروی او صد تیری آماده کردهاند و برای هر مژهاش صد جعبه تیر وجود دارد.
گفتمش اهلا و سهلا ز کجا آمده ای
چه خبر داری بنمای مرا نیز خبیر
هوش مصنوعی: به او گفتم خوش آمدی، از کجا آمدهای و چه خبرهایی داری؟ لطفاً اطلاعاتی را هم به من نشان بده.
گفت امروز علی بن عم و داماد رسول
مومنان را شده از حکم خداوند امیر
هوش مصنوعی: امروز علی بن ابیطالب، داماد پیامبر و پیشوای مؤمنان، به فرمان خداوند به مقام رهبری رسیده است.
شاد زی شاد که امروز بود روز بزرگ
شاد زی شاد که امروز بود عید غدیر
هوش مصنوعی: امروز روزی بزرگ و شاداب است، پس به شادی بپرداز و خوشحالی کن، زیرا امروز عید غدیر است.
هست امروز همان روز که در خم غدیر
احمد از مکه چو برمی گشت با جمع کثیر
هوش مصنوعی: امروز همان روزی است که وقتی پیامبر احمد از مکه بازمیگشت، در غدیری به جمعی بزرگ برخورد کرد.
جبرئیل او را از حق برسانید سلام
کی تو را پایهٔ اجلال بر از چرخ اثیر
هوش مصنوعی: فرشته جبرئیل او را به پیام خدایی رساند و به او درود فرستاد که تو را به مقام والایی رسانده و از گردونهٔ مادیات فراتر برده است.
حکم ایزد شده کاینجا بنمایی منزل
بار بگشا که از این حکم تو را نیست گزیر
هوش مصنوعی: فرمان پروردگار بر این است که اینجا منزل را نشان بده و در را باز کن، زیرا از این فرمان نمیتوانی فرار کنی.
جانشین ساز علی را و خلافت بخشا
حکم سختی است تکاهل مکن و سهل مگیر
هوش مصنوعی: جایگزین علی را تعیین کن و مقام خلافت را به او بده، این کار سختی است. بیتوجهی نکن و آن را آسان نپندار.
این خبر احمد مرسل به مسلمانان داد
همه از شادی این حکم کشیدن زفیر
هوش مصنوعی: احمد این خبر را به مسلمانان رساند و همه به شوق و خوشحالی از این دستور، نفسهای عمیق کشیدند.
بارها را، ز شترها به زمین بنهادن
خیمه ها راست نمودن، غنی تا به فقیر
هوش مصنوعی: بارها برای برپایی خیمهها از شترها به زمین گذاشته میشوند و این کار به صورت درست انجام میشود، خواه افراد ثروتمند باشند یا فقیر.
بس به فرمودهٔ آن سید پاکیزه سرشت
پس به فرمودهٔ آن پادشه عرش سریر
هوش مصنوعی: به دستورات آن شخصیت پاک و بیآلایش توجه کنید، زیرا او همچون پادشاهی است که بر تخت قدرت نشسته و بر رفتار و گفتار ما تأثیر میگذارد.
ز امر احمد در آن وادیهٔ عشق و ولا
منبری گشت مرتب ز جهازات بعیر
هوش مصنوعی: در آن سرزمین عشق و محبت، به خاطر فرمان احمد، جایی برای عرض ارادت و عبادت فراهم شد که به کمک بارکشها و وسایل آنها شکل گرفت.
پای بنهاد بر آن منبر و بگرفت به دست
از سر شوق و شعف، دست شه خیبر گیر
هوش مصنوعی: بر روی منبر ایستاد و با شور و شوق دستی را که به عنوان نشانهای از قدرت و عظمت است، در دست گرفت، انگار که دست حسین بن علی (ع) یا مختار ثقفی را در دست دارد.
گفت کای قوم بدانید همه از زن و مرد
گفت کای قوم بدانید ز برنا و ز پیر
هوش مصنوعی: ای مردم، بدانید که همه شما از زن و مرد، چه جوان و چه پیر، یکسان هستید و باید این را در نظر داشته باشید.
که هر آن کس را امروز من استم مولا
نک علی باشد مولا به صغیر و به کبیر
هوش مصنوعی: هر کسی که امروز من را به عنوان بزرگ و رهبری خود در نظر بگیرد، علی نیز برای او بزرگ و رهبر است، چه در سنین کوچک و چه در سنین بزرگ.
این علی هست پس از من به شما راهنما
این علی هست مرا بن عم و داماد و وزیر
هوش مصنوعی: این شخص علی است که پس از من به شما هدایت میکند. این علی، هم عموزاده من است و هم شوهر دخترم و همچنین وزیر من به حساب میآید.
حکم او بر همهٔ خلق جهان حکم من است
حکم من حکم خداوند سمیع است و بصیر
هوش مصنوعی: فرمان او بر تمام مخلوقات جهان، همانند فرمان من است. فرمان من، فرمان خدای شنوا و بینا است.
هر که زین حکم تخلف کند و سرپیچد
روز محشر نبود جایش جز بئس مصیر
هوش مصنوعی: هر کسی که از این فرمان سرپیچی کند و فرمان را نادیده بگیرد، در روز قیامت جایی جز جهنم برایش نخواهد بود.
همه گفتند که ما بندهٔ فرمان توایم
سر نه پیچیم ز حکم تو و فرمان امیر
هوش مصنوعی: همه گفتند که ما تابع دستورات تو هستیم و هیچگاه از تصمیمات تو و فرمانهای فرمانروا سرپیچی نخواهیم کرد.
پس به زیر آمد و در خیمه خود رفت و نشست
بانک تکبیر به پا خواست از آن جمع غفیر
هوش مصنوعی: او به زیر آمد و به خیمهاش رفت و در آنجا نشسته، صدای تکبیر را از جمعیت فراوان بلند کرد.
این خبر را چو شنیدم من از آن نیک خبر
این بشارت چو مرا داد، آن نیک بشیر
هوش مصنوعی: وقتی که من این خبر خوب را از آن شخص خوشخبر شنیدم، این پیام خوشایند را که به من داد، خیلی خوشحال شدم.
جستم از جا و چو گل خندهٔ مستانه زدم
بلبل آسا ز دم از مژدهٔ این عید، صفیر
هوش مصنوعی: به آرامی از جا برخاستم و با شادی و خندهای شاداب مانند گل، نوای سرمستی را سر دادم. همچون بلبل، با صدایی دلنشین، از خوشحالی این عید و بشارت آن، آواز خواندم.
«ترکی» ار مدح تو نیکو نتوان گفت علی
تو به نیکویی خود بین و بر او خرده مگیر
هوش مصنوعی: اگر نتوانم به خوبی از تو تعریف کنم، تو خودت به خوبی خودت را ببین و به عیوب دیگران ایراد نگیر.