گنجور

شمارهٔ ۱۴ - پیشوای خلق

ای تربت مطهر تو خلق را مطاف!
کویت به از بهشت برین است بی خلاف
هر صبح و شام،خیل ملایک ز آسمان
آیند دور مرقد تو از پی طواف
شاها!تویی که زهره گردون ز هم درد
ز الله اکبری که زنی درگه مصاف
گر برق ذوالفقار تو سیمرغ بنگرد
بال و پرش تمام بسوزد به پشت قاف
آتش زند به خرمن عمر ستمگران
تیغ دو پیکرت چو برون آید از غلاف
شیر فلک ز بیم تو لرزد به خود چو بید
گاو زمین ز خوف تو مالد به خاک ناف
چون برق تیغ تو ز تن خصم بگذرد
افتد ز هول بر طبقات زمین شکاف
از یک اشاره از حرکت، باز داریش
گر چرخ از اطاعت تو ورزد انحراف
آنجا که قنبر تو دم از سروری زند
شاهان به بندگیش نمایند اعتراف
دربارهٔ خلافتت ای پیشوای خلق!
لعنت بر آن کسان که نمودند اختلاف
شاها! نظر دریغ ز«ترکی» مدار زانک
مامش به دوستی تو او را بریده ناف
خود واقفی ز حال من ای شخته النجف!
خواهم بر آستانه تو جویم اعتکاف
جایی که کردگار ثنا خوان بود تو را
«ترکی» چسان زند ز ثنا خوانی تو لاف

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تربت مطهر تو خلق را مطاف!
کویت به از بهشت برین است بی خلاف
هوش مصنوعی: ای سرزمین پاک تو، محل تجمع مردم است! جایت از بهترین بهشت‌ها هم برتر و بی‌تردید است.
هر صبح و شام،خیل ملایک ز آسمان
آیند دور مرقد تو از پی طواف
هوش مصنوعی: هر صبح و شب، گروهی از فرشتگان از آسمان می‌آیند و دور آرامگاه تو به دور می‌چرخند.
شاها!تویی که زهره گردون ز هم درد
ز الله اکبری که زنی درگه مصاف
هوش مصنوعی: ای پادشاه! تویی که ستاره‌ها از رنج تو متاثرند، و تو همان کسی هستی که برای پیروزی در نبرد به خداوند بزرگ پناه می‌بری.
گر برق ذوالفقار تو سیمرغ بنگرد
بال و پرش تمام بسوزد به پشت قاف
هوش مصنوعی: اگر سیمرغ به برق ذوالفقار تو نگاه کند، تمام بال و پرش به پشت قاف خواهد سوخت.
آتش زند به خرمن عمر ستمگران
تیغ دو پیکرت چو برون آید از غلاف
هوش مصنوعی: آتش ظلم ستمگران زندگی آن‌ها را به باد خواهد داد، همان‌طور که وقتی تیغ دو لبه از غلاف بیرون می‌آید، آتش به جان خرمن می‌افتد.
شیر فلک ز بیم تو لرزد به خود چو بید
گاو زمین ز خوف تو مالد به خاک ناف
هوش مصنوعی: از ترس تو، شیر آسمان مانند بید می‌لرزد و گاو زمین به خاطر هراس تو، به خاک می‌افتد.
چون برق تیغ تو ز تن خصم بگذرد
افتد ز هول بر طبقات زمین شکاف
هوش مصنوعی: وقتی که تیغ تو به سرعت از بدن دشمن عبور کند، به خاطر ترس و وحشت، زمین شکاف برمی‌دارد.
از یک اشاره از حرکت، باز داریش
گر چرخ از اطاعت تو ورزد انحراف
هوش مصنوعی: با یک اشاره و حرکتی می‌توانی او را متوقف کنی، حتی اگر چرخ دنیا از اطاعت تو سرپیچی کند.
آنجا که قنبر تو دم از سروری زند
شاهان به بندگیش نمایند اعتراف
هوش مصنوعی: در جایی که قنبر از مقام و بزرگی خود سخن می‌گوید، پادشاهان به خدمتگزاری او اعتراف می‌کنند.
دربارهٔ خلافتت ای پیشوای خلق!
لعنت بر آن کسان که نمودند اختلاف
هوش مصنوعی: ای پیشوای مردم، دربارهٔ رهبری تو لعنت بر کسانی که موجب ایجاد اختلاف شدند.
شاها! نظر دریغ ز«ترکی» مدار زانک
مامش به دوستی تو او را بریده ناف
هوش مصنوعی: ای شاه! از محبت خود به «ترکی» دریغ نکن، زیرا که او به خاطر دوستی تو به زندگی‌اش خاتمه داده است.
خود واقفی ز حال من ای شخته النجف!
خواهم بر آستانه تو جویم اعتکاف
هوش مصنوعی: ای شخته‌النّجف، تو خود از حال من آگاهی! می‌خواهم در آستانه تو مشغول عبادت و تقرب شوم.
جایی که کردگار ثنا خوان بود تو را
«ترکی» چسان زند ز ثنا خوانی تو لاف
هوش مصنوعی: جایی که خداوند تو را ستایش می‌کند، چگونه تو با ستایش خود به خودفروشی می‌پردازی؟