گنجور

شمارهٔ ۷۲ - قبله نما

جانا! زلب لعل تو یک بوسه مرا بس
بیمارم و، این بوسه مرا جای دوا بس
با خشم دهی بوسه و، گویی که بست نیست
گویم اگرم بوسه ببخشی، به رضا بس
گر قبله، فراموش شود وقت نمازم
محراب دو ابروی توام قبله نما بس
صد عقده به دل دارم و، یک عقده گشا نیست
یک خنده ز لب های توام عقده گشا بس
چون دست رسی نیست مرا بر سر زلفت
گر بویی از او بشنوم از باد صبا بس
این جور و جفاها که تو کردی به من ای دوست!
یکبار نگفتم به تو کز بهر خدا بس
«ترکی» نشوی سیر تو از بوسه گرفتن
هر چند که دهد بوسه نگویی که مرا بس

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا! زلب لعل تو یک بوسه مرا بس
بیمارم و، این بوسه مرا جای دوا بس
هوش مصنوعی: عزیزم! یک بوسه از لب‌های زیبات برای من کافی است، چون این بوسه می‌تواند تمام دردهای مرا درمان کند.
با خشم دهی بوسه و، گویی که بست نیست
گویم اگرم بوسه ببخشی، به رضا بس
هوش مصنوعی: با عصبانیت، بوسه ای به کسی بده و طوری رفتار کن که گویی همه چیز به خوبی پیش می رود. اگر بوسه ای به من ببخشی، با کمال میل آن را قبول می کنم.
گر قبله، فراموش شود وقت نمازم
محراب دو ابروی توام قبله نما بس
هوش مصنوعی: اگر قبله را فراموش کنم، در وقت نماز، دو ابروی تو برای من قبله‌نما می‌شود.
صد عقده به دل دارم و، یک عقده گشا نیست
یک خنده ز لب های توام عقده گشا بس
هوش مصنوعی: من در دل خود با صد مشکل و گره روبرو هستم، اما هیچ‌کدام از آنها باز نمی‌شوند. تنها یک لبخند از تو می‌تواند همه این گره‌ها را باز کند.
چون دست رسی نیست مرا بر سر زلفت
گر بویی از او بشنوم از باد صبا بس
هوش مصنوعی: وقتی که به زلف تو دسترسی ندارم، اگر تنها بویی از آن از باد صبا بشنوم، برایم کافی است.
این جور و جفاها که تو کردی به من ای دوست!
یکبار نگفتم به تو کز بهر خدا بس
هوش مصنوعی: ای دوست! تو با این رفتارها و بی‌مهری‌هایت نسبت به من، یکبار هم نگفتم که برای خاطر خدا این کارها را متوقف کن.
«ترکی» نشوی سیر تو از بوسه گرفتن
هر چند که دهد بوسه نگویی که مرا بس
هوش مصنوعی: اگرچه از بوسه گرفتن سیر نمی‌شوی، اما هیچ‌گاه نگو که دیگر کافیست.