گنجور

شمارهٔ ۶۵ - طفل اشک

ای رخت چون صبح روشن، گیسویت چون شام تار!
ای لبت آب حیات و، وی خطت مشک تتار!
عارضت ماهی ست گرمه را بود عناب لب
قامتت سروی ست گر سرو آورد لیمو ببار
چشم جادوی تو از سر، می رباید عقل و هوش
خال هندوی تو از دل، می برد صبر و قرار
باغبان بیند اگر سرو قد رعنای تو
سرو ننشاند از این پس، در کنار جویبار
یک اشاره گر کنی، ز ابروی چون تیغ کجت
کشته ها بینی زهر جانب، قطار اندر قطار
رخ نهان در پرده سازی، دل بری از دست خلق
آه اگر بی پرده رخ بر خلق، سازی آشکار
در کنارم دایم از هجرت نشسته طفل اشک
کی چو طفل اشک، یکبارت ببینم در کنار
نی همین «ترکی» است در چین سر زلفت اسیر
همچو وی باشد اسیرچین زلفت صد هزار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای رخت چون صبح روشن، گیسویت چون شام تار!
ای لبت آب حیات و، وی خطت مشک تتار!
هوش مصنوعی: به زیبایی رخ تو مانند صبحی است که روشن و درخشان است، و موهای تو مانند شام تاریک و دل‌انگیز به نظر می‌آید. لب‌های تو همچون آب زندگی‌اند و خط صورت تو خوشبو و دلکش مانند مشک است.
عارضت ماهی ست گرمه را بود عناب لب
قامتت سروی ست گر سرو آورد لیمو ببار
هوش مصنوعی: سری ممکن است به زیبایی و دلربایی تو شبیه به سرو باشد و لب‌های تو خوش‌رنگ مانند میوه‌های شیرین. اگر میوه‌ایی به تو بیفتد، چه خوب خواهد بود.
چشم جادوی تو از سر، می رباید عقل و هوش
خال هندوی تو از دل، می برد صبر و قرار
هوش مصنوعی: چشمان سحرآمیز تو عقل و یکپارچگی را از سر می‌گیرند و خال زیبای تو از دل، آرامش و صبر را می‌برد.
باغبان بیند اگر سرو قد رعنای تو
سرو ننشاند از این پس، در کنار جویبار
هوش مصنوعی: اگر باغبان ببیند که قامت زیبا و دلراسته‌ی تو مانند سرو است، دیگر از این به بعد در کنار جویبار سرو نخواهد کاشت.
یک اشاره گر کنی، ز ابروی چون تیغ کجت
کشته ها بینی زهر جانب، قطار اندر قطار
هوش مصنوعی: با یک اشاره از ابروی کج و تیزت، می‌توانی ببینی که چطور افراد جان خود را از دست می‌دهند، مانند زهر که به صفی طولانی می‌ریزد.
رخ نهان در پرده سازی، دل بری از دست خلق
آه اگر بی پرده رخ بر خلق، سازی آشکار
هوش مصنوعی: چهره‌ای که در پس پرده پنهان است، دل را از دست دیگران راحت می‌کند. اما اگر آن چهره بدون پرده به نمایش درآید، باعث می‌شود که همه او را ببینند.
در کنارم دایم از هجرت نشسته طفل اشک
کی چو طفل اشک، یکبارت ببینم در کنار
هوش مصنوعی: همواره در کنارم، کودک غمگینی از دوری نشسته است. کاش یک بار او را مانند آن کودک غمگین ببینم در کنار خودم.
نی همین «ترکی» است در چین سر زلفت اسیر
همچو وی باشد اسیرچین زلفت صد هزار
هوش مصنوعی: نی همین ترکی است که در چین زلفت در اسیر است و مانند او، اسیر چین زلف تو هم هزاران است.