شمارهٔ ۵۹ - باد صبا
خوش والدی که چون تویی او را ولد بود
بر والدی چنین، همه کس را حسد بود
هر والدی که می نگری هست با ولد
بر هر ولد، نه خوبی این خط و خد بود
چون تو ولد به خانهٔ هر والدی که هست
او را ز میوه های بهشتی رسد بود
رخ ماه آسمان و، قدت سرو بوستان
بوی سیاه موی تو خوشتر زند بود
بر ماه آسمان، نه چنین لطف و دلبری ست
بر سرو بوستان، نه چنین حسن قد بود
حسن تو را به حسن نکویان، چه نسبت است
بسیار فرق ها ز صنم تا صمد بود
دامان و حبیب باد صبا پر ز عنبر است
او را مگر به زلف تو داد و ستد بود
هر کس که نیست در سر او شور عشق تو
انسان ندانمش که کم از دیو و دد بود
بنیاد سد، ز جای کند سیل اشک من
گر در رهش ز آهن و پولاد سد بود
روزی برای تجربه از من به خواه، جان
تا بنگری محبت من، تا چه حد بود
دوری نمودن تو ز«ترکی» پری رخا!
مانا حدیث دوری جان، از جسد بود
شمارهٔ ۵۸ - نسیم بهشت: رخت چو ماه دو پنج و چهار را ماندشمارهٔ ۶۰ - گوهر شهوار: تا چند دلم خسته و بیمار بماند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش والدی که چون تویی او را ولد بود
بر والدی چنین، همه کس را حسد بود
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن پدر و مادری که فرزندی چون تو دارند، زیرا بر هر پدر و مادری فرزندی مثل تو حسرت میبرند.
هر والدی که می نگری هست با ولد
بر هر ولد، نه خوبی این خط و خد بود
هوش مصنوعی: هر پدر و مادری که میبینی، همراه فرزندش است و نه خوبی این سرشت و وضع پدر و مادر به خودی خود مشخص میشود.
چون تو ولد به خانهٔ هر والدی که هست
او را ز میوه های بهشتی رسد بود
هوش مصنوعی: چون تو فرزندی برای هر پدر و مادری باشی، به او میوههای بهشتی خواهد رسید.
رخ ماه آسمان و، قدت سرو بوستان
بوی سیاه موی تو خوشتر زند بود
هوش مصنوعی: ماه در آسمان و قامت تو مانند سرو در باغ است، بوی موی سیاه تو از همه چیز دلپذیرتر است.
بر ماه آسمان، نه چنین لطف و دلبری ست
بر سرو بوستان، نه چنین حسن قد بود
هوش مصنوعی: در آسمان ماهی به این زیبایی و جذابیت وجود ندارد و در میان درختان بوستان، هیچ قد و قامتی به این زیبایی نمیتوان یافت.
حسن تو را به حسن نکویان، چه نسبت است
بسیار فرق ها ز صنم تا صمد بود
هوش مصنوعی: زیبایی تو چه ارتباطی با زیبایی خوبان دیگر دارد، که بین بتها و خداوند تفاوتهای زیادی وجود دارد.
دامان و حبیب باد صبا پر ز عنبر است
او را مگر به زلف تو داد و ستد بود
هوش مصنوعی: دستهای نسیم صبح مانند دامن زیبایی است که پر از عطر خوش عنبر میباشد، آیا ممکن است این عطر به خاطر زلفهای تو به دست آمده باشد؟
هر کس که نیست در سر او شور عشق تو
انسان ندانمش که کم از دیو و دد بود
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق تو در دلش شعلهور نیست، برای من همچون دیو و وحشی به نظر میرسد و من او را انسان نمیدانم.
بنیاد سد، ز جای کند سیل اشک من
گر در رهش ز آهن و پولاد سد بود
هوش مصنوعی: اگر اشکهای من به راهش بریزد، حتی اگر دیوارهایی از آهن و پولاد در برابرش باشد، بنیاد آن سد را از جا برخواهد کند.
روزی برای تجربه از من به خواه، جان
تا بنگری محبت من، تا چه حد بود
هوش مصنوعی: روزی برای تجربه از من درخواست کن تا بتوانی ببینی که عشق و محبتم چقدر عمیق و واقعی است.
دوری نمودن تو ز«ترکی» پری رخا!
مانا حدیث دوری جان، از جسد بود
هوش مصنوعی: دوری تو از «ترکی» و زیبایی چهرهات، مانند این است که داستان دوری جان از جسم همیشه باقی خواهد ماند.

ترکی شیرازی