شمارهٔ ۵۴ - یک اشاره
عشق بازی مرا، هوس باشد
تا دو روزیم دست رس باشد
عمر بی عشق، جمله محنت بود
راحت من، ازین سپس باشد
دل چسان برکنم من از لب یار
که عاشق انگبین، مگس باشد
ساربانا! شتر مران شاید
بار افتاده ای ز پس باشد
کاروان باز مانده را در راه
گوش، پیوسته بر جرس باشد
باغبان از درخت، کی چیند؟
میوه ای را که نیم رس باشد
رشته در پای مرغ رام خطاست
خاصه مرغی که در قفس باشد
دوزد کز جان خود بشوید دست
کی به دل خوفش از عسس باشد؟
از غمت مردم و نپرسیدی
کاین به غم مبتلا، چه کس باشد
کشتن من به تیغ، حاجت نیست
ز ابرویت یک اشاره بس باشد
دو جهان پیش گندم خالت
پیش من، کم ز یک عدس باشد
ترک خوبان نمی کند «ترکی»
تا مرا آخرین نفس باشد
شمارهٔ ۵۳ - راحت جان: تا قد سرو تو در باغ دلم، موزون شدشمارهٔ ۵۵ - شور عشق: ز چین زلف پر چینت دلم بیرون نخواهد شد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق بازی مرا، هوس باشد
تا دو روزیم دست رس باشد
هوش مصنوعی: عشق ورزیدن و بازی کردن من، به خاطر هوس و تمایل است تا زمانی که دسترسی به آن وجود داشته باشد.
عمر بی عشق، جمله محنت بود
راحت من، ازین سپس باشد
هوش مصنوعی: عمر بدون عشق، تماماً یک درد و زحمت بود. از این به بعد، زندگی من باید راحتتر باشد.
دل چسان برکنم من از لب یار
که عاشق انگبین، مگس باشد
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم دل خود را از کنار لب یار جدا کنم، در حالی که عاشق همچون مگسی است که به شیرینی انگبین وابسته است؟
ساربانا! شتر مران شاید
بار افتاده ای ز پس باشد
هوش مصنوعی: ای ساربانی! شتر را نران، زیرا ممکن است باری از پشتش بیفتد.
کاروان باز مانده را در راه
گوش، پیوسته بر جرس باشد
هوش مصنوعی: کاروانی که در مسیر عقب مانده است، همواره باید به صدای زنگ توجه کند.
باغبان از درخت، کی چیند؟
میوه ای را که نیم رس باشد
هوش مصنوعی: باغبان به سراغ درخت نمیرود تا میوهای را بچیند که هنوز نیمه رسیده باشد.
رشته در پای مرغ رام خطاست
خاصه مرغی که در قفس باشد
هوش مصنوعی: به هم بستن پای مرغی که اهلی شده، اشتباه است، بهویژه اگر آن مرغ در قفس باشد.
دوزد کز جان خود بشوید دست
کی به دل خوفش از عسس باشد؟
هوش مصنوعی: کسی که از جان خود دست میشوید و از آن جدا میشود، دیگر چه ترسی از نگهبانان دارد؟
از غمت مردم و نپرسیدی
کاین به غم مبتلا، چه کس باشد
هوش مصنوعی: از غم تو من جانم را از دست دادم، ولی تو هیچ نپرسیدی که این کسی که به غم دچار شده، کیست.
کشتن من به تیغ، حاجت نیست
ز ابرویت یک اشاره بس باشد
هوش مصنوعی: برای کشتن من نیازی به تیغ و سلاح نیست؛ تنها با یک اشاره از ابرویت کافی است.
دو جهان پیش گندم خالت
پیش من، کم ز یک عدس باشد
هوش مصنوعی: دو جهان در مقابل جمال و زیبایی تو، مانند یک دانه عدس در مقابل گندم است و ارزش چندانی ندارد.
ترک خوبان نمی کند «ترکی»
تا مرا آخرین نفس باشد
هوش مصنوعی: ترک افرادی که خوب و نیکو هستند را ترک نمیکند «ترکی» تا زمانی که نفس آخرش باد باشد.

ترکی شیرازی