شمارهٔ ۵۳ - راحت جان
تا قد سرو تو در باغ دلم، موزون شد
چشم خونبار من از اشک روان، جیحون شد
تا به گرد مه روی تو خط سبز دمید
روز من تار شد و، حسن رخت افزون شد
بی سبب دور شدی از برم ای راحت جان!
وز غم هجر تو آهم به سوی گردون شد
تو علارقم من ای دوست! به همراه رقیب
به چمن رفتی و از غصه مرا دل، خون شد
شوخ لیلی وش من، سلسلهٔ زلف گشود
بستهٔ سلسله اش صد چو من مجنون شد
زاهد از گوشهٔ مسجد، به سوی میکده رفت
آه و افسوس که در شرع، چه بی قانون شد
سجده بر قالب آدم چو عزا زیل نکرد
زان سبب بود که مردود شد و، ملعون شد
هر که در میکده عشق، ننوشید قدح
بی شک از دایرهٔ اهل صفا، بیرون شد
بر سر کوی تو «ترکی» به چه خواری جان داد
خبر از کس نگرفتی، که فلانی چون شد
شمارهٔ ۵۲ - یار دلنواز: دوباره بر تنم آن جان رفته باز آیدشمارهٔ ۵۴ - یک اشاره: عشق بازی مرا، هوس باشد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا قد سرو تو در باغ دلم، موزون شد
چشم خونبار من از اشک روان، جیحون شد
هوش مصنوعی: تا زمانی که قامت تو در باغ دلم زیبا و خوشریتم بود، چشمان من که پر از اشک بود، مانند جیحون رونق گرفت و جاری شد.
تا به گرد مه روی تو خط سبز دمید
روز من تار شد و، حسن رخت افزون شد
هوش مصنوعی: وقتی که خط سبز زیبایی بر گرد چهرهات جلوه کرد، روز من تیره شد و زیبایی تو بیشتر شد.
بی سبب دور شدی از برم ای راحت جان!
وز غم هجر تو آهم به سوی گردون شد
هوش مصنوعی: بدون هیچ دلیلی از کنارم دور شدی ای آرامش جان! و به خاطر غم فراق تو، آههایم به سمت آسمان رفت.
تو علارقم من ای دوست! به همراه رقیب
به چمن رفتی و از غصه مرا دل، خون شد
هوش مصنوعی: ای دوست! با اینکه من در غم و اندوه به سر میبرم، تو به همراه رقیب به باغ رفتی و دل من به خاطر این موضوع از غم خونین شده است.
شوخ لیلی وش من، سلسلهٔ زلف گشود
بستهٔ سلسله اش صد چو من مجنون شد
هوش مصنوعی: لیلی شوخی میکند و زلفهایش را آزاد میکند؛ وقتی او زلفهایش را باز میکند، بسیاری مثل من به دیوانگی میافتند.
زاهد از گوشهٔ مسجد، به سوی میکده رفت
آه و افسوس که در شرع، چه بی قانون شد
هوش مصنوعی: مرد زاهد از گوشهٔ مسجد خارج شد و به سوی میکده در حرکت است. افسوس که در دین، قوانین و ضوابط به هم ریخته و دچار بینظمی شدهاند.
سجده بر قالب آدم چو عزا زیل نکرد
زان سبب بود که مردود شد و، ملعون شد
هوش مصنوعی: سجده کردن بر شکل آدم، مانند ابراز احترام و عزاداری نیست. به همین دلیل، کسی که چنین کرد، مورد قبول واقع نشد و لعنت شد.
هر که در میکده عشق، ننوشید قدح
بی شک از دایرهٔ اهل صفا، بیرون شد
هوش مصنوعی: هر کسی که در میکده عشق، جرعهای ننوشد، قطعاً از دایرهی اهل پاکی و صفا خارج شده است.
بر سر کوی تو «ترکی» به چه خواری جان داد
خبر از کس نگرفتی، که فلانی چون شد
هوش مصنوعی: در خیابان تو، «ترکی» به شدت بیاحترامی جان خود را از دست داد و هیچ خبری از کسی نگرفتی که بپرسد او چه بر سرش آمده است.

ترکی شیرازی