شمارهٔ ۵۲ - یار دلنواز
دوباره بر تنم آن جان رفته باز آید
اگر به تربتم آن یار دلنواز آید
ز بعد مردنم از یار، مدعا این است
که بر جنازهٔ من، از پی نماز آید
ز بخت خویش، جز این از خدا نخواهم من
که یار نوسفرم از ره حجاز آید
سزد که بر همه خوبان، کند کرشمه و ناز
دمی که راست به قدش، قبای ناز آید
شکوه سلطنت خسروی دهد بر باد
شبی به خلوت محمود، اگر ایاز آید
حکایت خود و، در قید و بند زلف نگار
اگر که شرح دهم قصه ام دراز آید
به کوی میکده هر کس، ز راه صدق نرفت
گمانم آنکه خجالت کشیده باز آید
حقیقت است رهی راست، تا به منزل عشق
کسی بدان نرسد کز ره مجاز آید
پری رخا! دل «ترکی» به پیش غمزهٔ تو
کبوتری ست که در چنگ شاهباز آید
شمارهٔ ۵۱ - زلف خم اندر خم: ای خوش آن کس که چو تو طرفه نگاری داردشمارهٔ ۵۳ - راحت جان: تا قد سرو تو در باغ دلم، موزون شد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوباره بر تنم آن جان رفته باز آید
اگر به تربتم آن یار دلنواز آید
هوش مصنوعی: اگر دوست محبوبم دوباره به سراغم بیاید، جان رفتهام هم به تنم باز خواهد گشت.
ز بعد مردنم از یار، مدعا این است
که بر جنازهٔ من، از پی نماز آید
هوش مصنوعی: پس از مرگ من و دوری از یار، آرزومندم که بر روی جنازهام، کسی بیاید و نماز بخواند.
ز بخت خویش، جز این از خدا نخواهم من
که یار نوسفرم از ره حجاز آید
هوش مصنوعی: من از سرنوشت خود جز این چیزی از خدا نمیخواهم که محبوب تازهسفرم از راه حجاز به دیدارم بیاید.
سزد که بر همه خوبان، کند کرشمه و ناز
دمی که راست به قدش، قبای ناز آید
هوش مصنوعی: شایسته است که همه زیباییها با ناز و کرشمهای دلربا خود را نشان دهند، چرا که قامتشان به قدری است که هر لباسی بر تنشان زیبا به نظر میرسد.
شکوه سلطنت خسروی دهد بر باد
شبی به خلوت محمود، اگر ایاز آید
هوش مصنوعی: اگر در یک شب در خلوت محمود، ایاز حضور پیدا کند، عظمت و شکوه سلطنت یک پادشاه ممکن است به باد برود.
حکایت خود و، در قید و بند زلف نگار
اگر که شرح دهم قصه ام دراز آید
هوش مصنوعی: اگر بخواهم داستان خود را دربارهی گرفتار شدن در زلف محبوب بگويم، آنقدر طولانی میشود که قابل نقل نیست.
به کوی میکده هر کس، ز راه صدق نرفت
گمانم آنکه خجالت کشیده باز آید
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که هر کس به میکده میرود، اما اگر کسی از راه راست و صداقت دور شود، فکر میکنم آن کس در واقع شرمنده شده و در نهایت به همان راه صحیح بازمیگردد.
حقیقت است رهی راست، تا به منزل عشق
کسی بدان نرسد کز ره مجاز آید
هوش مصنوعی: راه حقیقی به سوی عشق، همیشه مستقیم و صحیح است و کسی که از راههای غیر واقعی و مجازی برود، به این مقصد نخواهد رسید.
پری رخا! دل «ترکی» به پیش غمزهٔ تو
کبوتری ست که در چنگ شاهباز آید
هوش مصنوعی: ای دختر زیبا! دل من مانند کبوتر است که در چنگال شاهین گرفتار شده و در برابر زیبایی و فریبندگی تو ناتوان است.

ترکی شیرازی