شمارهٔ ۵۱ - زلف خم اندر خم
ای خوش آن کس که چو تو طرفه نگاری دارد
با سر زلف درازت، سر و کاری دارد
حاجت شمع و چراغش، نبود در شب تار
هر که در خانه چو تو ماه عذاری دارد
ترک چشم تو گرفت است به کف، تیر و کمان
ظنم این است که آهنگ شکاری دارد
چه کمند است سر زلف خم اندر خم تو
که دو صد قافله دل، بسته به تاری دارد
گر غبار خطت از چهره دمیده است چه غم
به چو بالیده شود گرد و غباری دارد
گرد خورشید رخت گر شده از خط تاریک
غم مخور روز هم از پی، شب تاری دارد
گر زمقراض سر زلف تو کم شد غم نیست
هر خزانی که به سر رفت، بهاری دارد
از سواران مخالف نکند بیم و هراس
شه که در لشکر خود، چون تو سواری دارد
«ترکیا» نی تو یه تنها زغمش سوخته ای
که عاشق سوخته دل، چون تو هزاری دارد
من و شیراز و سر کوی بت شیرازی
هر کسی چشم به یاری و دیاری دارد
شمارهٔ ۵۰ - لعل گهربار: آن یار دل آرا که بلای دل ما شدشمارهٔ ۵۲ - یار دلنواز: دوباره بر تنم آن جان رفته باز آید
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خوش آن کس که چو تو طرفه نگاری دارد
با سر زلف درازت، سر و کاری دارد
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که مانند تو زیبایی دارد و با موهای بلندت سر و کار دارد.
حاجت شمع و چراغش، نبود در شب تار
هر که در خانه چو تو ماه عذاری دارد
هوش مصنوعی: در شبهای تاریک، نیازی به شمع و چراغ نیست؛ زیرا هر کس که در خانهاش ماه زیبایی مانند تو را دارد، دیگر نیازی به نور اضافی ندارد.
ترک چشم تو گرفت است به کف، تیر و کمان
ظنم این است که آهنگ شکاری دارد
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند تیر و کمان در دست گرفته شدهاند و به نظر میرسد که هدفی برای شکار دارند.
چه کمند است سر زلف خم اندر خم تو
که دو صد قافله دل، بسته به تاری دارد
هوش مصنوعی: موهای پیچ و تابدار تو چنان به شکل کمند درآمده که دلهای بسیاری به آن گره خوردهاند و گرفتار زیبایی تو شدهاند.
گر غبار خطت از چهره دمیده است چه غم
به چو بالیده شود گرد و غباری دارد
هوش مصنوعی: اگر غبار خطت بر چهرهات نشسته، چه اشکالی دارد؟ چون که با بالیدن به جوانی، همیشه گرد و غباری وجود دارد.
گرد خورشید رخت گر شده از خط تاریک
غم مخور روز هم از پی، شب تاری دارد
هوش مصنوعی: اگر چهرهات از غم و اندوه تیره شده باشد، نگران نباش؛ چرا که روز نیز پس از شب، با تاریکی همراه است.
گر زمقراض سر زلف تو کم شد غم نیست
هر خزانی که به سر رفت، بهاری دارد
هوش مصنوعی: اگر بخشی از زلف تو کم شده باشد، نگران نباش، زیرا هر پاییزی که به پایان برسد، بهاری در پی دارد.
از سواران مخالف نکند بیم و هراس
شه که در لشکر خود، چون تو سواری دارد
هوش مصنوعی: شه از سواران دشمن ترسی ندارد، زیرا در سپاه خودش سواری مانند تو دارد که تواناییاش او را مطمئن میسازد.
«ترکیا» نی تو یه تنها زغمش سوخته ای
که عاشق سوخته دل، چون تو هزاری دارد
هوش مصنوعی: ای ترک، آیا تو تنها به خاطر غم او سوختهای؟ که عاشقانی مانند تو هزاران درد و سوز دل دارند.
من و شیراز و سر کوی بت شیرازی
هر کسی چشم به یاری و دیاری دارد
هوش مصنوعی: من و شیراز و محلهی بت شیرازی، هر کسی که انتظار یاری و دیاری دارد، به اینجا چشم دوخته است.

ترکی شیرازی