شمارهٔ ۵۰ - لعل گهربار
آن یار دل آرا که بلای دل ما شد
ایا زکجا آمد و دیگر به کجا شد؟
خون شد دلم از حسرت یاقوت لبانش
روزم چو شب از فرقت آن زلف دو تا شد
سیمین بدنش دیده ام از چاک گریبان
از غصه مرا پیرهن صبر، قبا شد
ده بوسه طلب کردمش از لعل گهربار
صد ناز و ادا کرد و،به یک بوسه رضا شد
ز نار سر زلفش، در این دم پیری
انار میانم شد و الحق چه بجا شد
در عشق نگاری، به یم عاطفه «ترکی»
رسوا شد و، شیدا شد و، انگشت نما شد
شمارهٔ ۴۹ - یاقوت لب: تا مَهِ روی تو از پرده عیان میگرددشمارهٔ ۵۱ - زلف خم اندر خم: ای خوش آن کس که چو تو طرفه نگاری دارد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن یار دل آرا که بلای دل ما شد
ایا زکجا آمد و دیگر به کجا شد؟
هوش مصنوعی: آن محبوب زیبا که باعث درد و رنج دل ما شد، از کجا آمده و حالا به کجا رفته است؟
خون شد دلم از حسرت یاقوت لبانش
روزم چو شب از فرقت آن زلف دو تا شد
هوش مصنوعی: دل من از حسرت لبهای زیبا و یاقوتی او خونین شده است، و روزهایم مانند شبها تاریک و غمگین است، زیرا از جدایی آن دو زلف قشنگ رنج میبرم.
سیمین بدنش دیده ام از چاک گریبان
از غصه مرا پیرهن صبر، قبا شد
هوش مصنوعی: بدن زیبا و نازکش را از لای چاک گریبانش دیدهام، و غم و اندوهی که بر من گذشته، چون باری سنگین، من را فرسوده و رنجور کرده است.
ده بوسه طلب کردمش از لعل گهربار
صد ناز و ادا کرد و،به یک بوسه رضا شد
هوش مصنوعی: او از من خواست که ده بوسه از لب های زیبا و گرانبهایش بگیرم، اما با صد ناز و زیبایی، تنها با یک بوسه راضی شد.
ز نار سر زلفش، در این دم پیری
انار میانم شد و الحق چه بجا شد
هوش مصنوعی: از آتش موهای او، در این دوران پیری من مانند اناری شدم و واقعاً به جا و مناسب است.
در عشق نگاری، به یم عاطفه «ترکی»
رسوا شد و، شیدا شد و، انگشت نما شد
هوش مصنوعی: در عشقورزی، یک احساس عاطفی او را رسوا کرد و باعث شد که به شدت مجذوب شود و در چشم دیگران مشخص و نمایان گردد.

ترکی شیرازی