شمارهٔ ۴۷ - جای دلبر
باشد به سرم هوای دلبر
جان چیست کنم فدای دلبر
از چشم، عزیزتر ندارم
در چشم من است جای دلبر
بیگانه ز جمله ماسوی شد
هرکس که شد آشنای دلبر
سروی نبود به هیچ بستان
چون قامت دل ربای دلبر
سرچشمهٔ آب زندگانی است
لعل لب جان فزای دلبر
خوبان جهان که شاه حسنند
هستند کمین گدای دلبر
کی دست دهد وصال، «ترکی»
تا سر بنهم به پای دلبر
شمارهٔ ۴۶ - قامت دلجو: ای باد! اگر روی، به سر کوی دلبرمشمارهٔ ۴۸ - نخل نیکی: تا کی؟ ای دل! تو گرفتار جهان خواهی شد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باشد به سرم هوای دلبر
جان چیست کنم فدای دلبر
هوش مصنوعی: خواب و خیال محبوب در سرم دست میزند، نمیدانم چه کنم، همهچیزم را فدای او میکنم.
از چشم، عزیزتر ندارم
در چشم من است جای دلبر
هوش مصنوعی: من هیچ چیز را عزیزتر از چشم تو ندارم، زیرا در چشم من، محبوب من جای دارد.
بیگانه ز جمله ماسوی شد
هرکس که شد آشنای دلبر
هوش مصنوعی: هر کسی که به محبوب دل نزدیک شود، دیگر از همه موجودات و دنیای بیرون بیگانه میشود.
سروی نبود به هیچ بستان
چون قامت دل ربای دلبر
هوش مصنوعی: هیچ درخت سروی در باغها وجود ندارد که به اندازه قامت دلربای معشوق، دل را تسخیر کند.
سرچشمهٔ آب زندگانی است
لعل لب جان فزای دلبر
هوش مصنوعی: لبهای دلبر همچون سرچشمهای از آب حیات هستند که جان را تازه میکنند و زندگی را بهبود میبخشند.
خوبان جهان که شاه حسنند
هستند کمین گدای دلبر
هوش مصنوعی: در دنیا، زیبا رویان مانند شاه حسن به شدت در حالتی پنهانی و دور از دسترس برای خواهان عشق و زیبایی هستند.
کی دست دهد وصال، «ترکی»
تا سر بنهم به پای دلبر
هوش مصنوعی: کی اجازه میدهد که به وصال دست یابم، تا سر و جانم را به پای معشوق نهم؟

ترکی شیرازی