گنجور

شمارهٔ ۴۵ - گل سرخ

ای عارض زیبای تو همرنگ گل سرخ!
وی لعل شکرخای تو همسنگ گل سرخ!
در حیرتم از بس که دهانت بود تنگ
گویا که بود غنچهٔ دل تنگ گل سرخ
هر قطرهٔ باران که چکد ز ابر بهاری
بزداید از اغبار هوا زنگ گل سرخ
ممکن نبود تا که به دستش نخلد خار
هرکس پی چیدن، کند آهنگ گل سرخ
چندی ست که در چنگ تو «ترکی» ست گرفتار
چون بلبل بیچاره که در چنگ گل سرخ

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای عارض زیبای تو همرنگ گل سرخ!
وی لعل شکرخای تو همسنگ گل سرخ!
هوش مصنوعی: ای چهره زیبای تو مانند گل سرخ است! و دندان‌های زیبای تو هم به رنگ گل سرخ می‌مانند!
در حیرتم از بس که دهانت بود تنگ
گویا که بود غنچهٔ دل تنگ گل سرخ
هوش مصنوعی: من از اینکه دهانت به اندازه‌ای کوچک است شگفت‌زده‌ام؛ انگار که دل تنگ و غمگین تو شبیه غنچه‌ای از گل سرخ باشد.
هر قطرهٔ باران که چکد ز ابر بهاری
بزداید از اغبار هوا زنگ گل سرخ
هوش مصنوعی: هر قطره باران که از ابر بهاری می‌ریزد، گرد و غبار هوا را از میان برمی‌دارد و زیبایی گل سرخ را نمایان‌تر می‌کند.
ممکن نبود تا که به دستش نخلد خار
هرکس پی چیدن، کند آهنگ گل سرخ
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد گل سرخ را بچیند، نمی‌تواند از دست او دور بماند و خارهای نخل را برداشت نکند.
چندی ست که در چنگ تو «ترکی» ست گرفتار
چون بلبل بیچاره که در چنگ گل سرخ
هوش مصنوعی: مدتی است که در دام تو مثل بلبل بیچاره‌ای هستم که در چنگال گل سرخ گرفتار شده است.