شمارهٔ ۳۹ - زلف گره گیر
باز دیوانه شدم من، غل و زنجیر کجاست؟
دلبری را که بود زلف گره گیر کجاست؟
من خرابم ز غم یار، حریفان مددی
ساقی میکده با داروی تعمیر کجاست؟
دلبرم مست و خراب است و، به کف شمشیرش
تن مجروح مرا طاقت شمشیر کجاست؟
در دلم هست که از دوست، نمایم گله ای
چون نشینم ببرش قوهٔ تقریر کجاست؟
عهد کردم که دگر، دل نسپارم به کسی
خوب عهدی ست ولی چاره تقدیر کجاست؟
خواهم ار شعر نویسم گخ و گاهی «ترکی»
بسکه افسرده دلم، حالت تحریر کجاست؟
شمارهٔ ۳۸ - مشک ختن: ای که دلم سوی توست! کعبهٔ من کوی توستشمارهٔ ۴۰ - گلشن وصل: از من ای دوست! تو را مهر بریدن عجب است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز دیوانه شدم من، غل و زنجیر کجاست؟
دلبری را که بود زلف گره گیر کجاست؟
هوش مصنوعی: من دوباره دیوانه شدم، حالا زنجیر و غل کجاست؟ آن دلبری که موهایش با گرههای زیبا بسته شده، کجاست؟
من خرابم ز غم یار، حریفان مددی
ساقی میکده با داروی تعمیر کجاست؟
هوش مصنوعی: من بخاطر غم یار به شدت ناراحتم و از دوستانم میخواهم که به من کمک کنند؛ ای ساقی در میکده، داروی شفابخش کجاست که بتوانم حال خود را بهتر کنم؟
دلبرم مست و خراب است و، به کف شمشیرش
تن مجروح مرا طاقت شمشیر کجاست؟
هوش مصنوعی: عشق من در حال سرمستی و بیخیالی است و با شمشیرش به من آسیب زده. من چطور میتوانم تحمل چنین زخم و ضربهای را داشته باشم؟
در دلم هست که از دوست، نمایم گله ای
چون نشینم ببرش قوهٔ تقریر کجاست؟
هوش مصنوعی: در دل من احساس ناراحتی از دوستم وجود دارد، اما وقتی مینشینم، نمیدانم چگونه آن را بیان کنم.
عهد کردم که دگر، دل نسپارم به کسی
خوب عهدی ست ولی چاره تقدیر کجاست؟
هوش مصنوعی: من تصمیم گرفتهام که دیگر دل به کسی نسپارم. این تصمیم خوبی است، اما نمیدانم تقدیر چه سرنوشتی برای من رقم زده است.
خواهم ار شعر نویسم گخ و گاهی «ترکی»
بسکه افسرده دلم، حالت تحریر کجاست؟
هوش مصنوعی: میخواهم شعر بنویسم، گهگاهی به سبک ترکی. اما چون دلم بسیار گرفته است، نمیدانم در چه حالی میتوانم بنویسم.