شمارهٔ ۳۶ - ناوک غمزه
حوری صنمی، به کیش زرتشت
با ناوک غمزه ای مرا کشت
با ابروی تیزتر ز تیغش
زخمی بزد و به خونم آغشت
از بس که دلیر و جنگ جویی است
در جنگ کسی نبیندش پشت
پیوسته ز خون عاشقانش
پیداست خضاب در سر انگشت
«ترکی» تو ز عشق وی به پرهیز
کاقل نزند به نیشتر مشت
شمارهٔ ۳۵ - دل می طپد: ای چشمهٔ حیوان خجل از لعل لبانتشمارهٔ ۳۷ - گل بیخار: چون گل رویت گل گلزار گویی هست، نیست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حوری صنمی، به کیش زرتشت
با ناوک غمزه ای مرا کشت
هوش مصنوعی: یک دختر زیبا و دلربا، با چشمان دلنشین و فریبندهاش، به قلب من ضربه زد و مرا به شدت مجروح کرد.
با ابروی تیزتر ز تیغش
زخمی بزد و به خونم آغشت
هوش مصنوعی: با ابرویش به طرز تندی مرا زخم کرد و خونم را آغشته ساخت.
از بس که دلیر و جنگ جویی است
در جنگ کسی نبیندش پشت
هوش مصنوعی: به خاطر دلیری و شجاعتش در نبرد، هیچکس نمیتواند او را از پشت ببیند.
پیوسته ز خون عاشقانش
پیداست خضاب در سر انگشت
هوش مصنوعی: همیشه نشانهای از خون عاشقانی که برای عشق خود فداکاری کردهاند، بر روی انگشتانشان دیده میشود.
«ترکی» تو ز عشق وی به پرهیز
کاقل نزند به نیشتر مشت
هوش مصنوعی: عشق او باعث شده که تو از او دوری کنی، اما این دوری نمیتواند هرگز تو را از احساسات عمیقات نسبت به او جدا کند.