شمارهٔ ۳۱ - سرو صنوبر
باز این تویی بتا! که خطت مشک و عنبر است
رخساره ات بهشت و لبت حوض کوثر است
باز این منم که دیده ام از خون دل تر است
جسم چو تار زلف تو باریک و لاغر است
باز این تویی که قد بلندت به راستی
در باغ حسن، غیرت سرو صنوبر است
باز این منم که از غم زلف سیاه تو
بر دیده روز روشنم از شب، سیه تر است
باز این تویی که مژهٔ خون ریز چشم تو
صد جعبه ناوک است و صد قبضه خنجر است
باز این منم که از غم روی چو ماه تو
شب تا به صبح، دیدهٔ من پر ز اختر است
باز این تویی که هر که تو را دید بی نقاب
گفت این جمال نیست که خورشید خاور است
باز این منم که هر که مرا دید فاش گفت
کاین «ترکی» بلاکش از ذره کمتر است
شمارهٔ ۳۰ - آه آتشبار: قدت چو سرو و، رخسارت چو ماه استشمارهٔ ۳۲ - صد هزار دست: جانا! مکش به زلف چو مشک تتار، دست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز این تویی بتا! که خطت مشک و عنبر است
رخساره ات بهشت و لبت حوض کوثر است
هوش مصنوعی: این تو هستی ای زیبای دلبر! که خط زیبایت مانند مشک و عنبر است، چهرهات بهشتی و لبت مانند حوض کوثر است.
باز این منم که دیده ام از خون دل تر است
جسم چو تار زلف تو باریک و لاغر است
هوش مصنوعی: این من هستم که دیدهام، بدنم از دلخونینتر است. جسمم مانند تار موی تو باریک و نحیف است.
باز این تویی که قد بلندت به راستی
در باغ حسن، غیرت سرو صنوبر است
هوش مصنوعی: این تویی که قد بلندت در حقیقت در باغ زیبایی، حسرت برانگیزتر از سرو و صنوبر است.
باز این منم که از غم زلف سیاه تو
بر دیده روز روشنم از شب، سیه تر است
هوش مصنوعی: این دوباره من هستم که به خاطر غم زلف سیاه تو، در روز روشن هم از شب تاریکترم.
باز این تویی که مژهٔ خون ریز چشم تو
صد جعبه ناوک است و صد قبضه خنجر است
هوش مصنوعی: این تو هستی که مژههای خونین چشمانت مانند صد جعبه تیر و صد شمشیر تیز خطرناک و مرگبار است.
باز این منم که از غم روی چو ماه تو
شب تا به صبح، دیدهٔ من پر ز اختر است
هوش مصنوعی: باز هم من هستم که در غم چهرهٔ زیبا و ماهمانند تو، از شب تا صبح، چشمانم پر از ستاره است.
باز این تویی که هر که تو را دید بی نقاب
گفت این جمال نیست که خورشید خاور است
هوش مصنوعی: این تویی که هر کس تو را میبیند، بی هیچ پوششی میگوید این زیبایی نمیتواند همانند نور خورشید باشد.
باز این منم که هر که مرا دید فاش گفت
کاین «ترکی» بلاکش از ذره کمتر است
هوش مصنوعی: این من هستم که هر کسی مرا ببیند به وضوح میگوید که این «ترکی» بدبخت، از ذرهای کمتر است.