شمارهٔ ۲۷ - حلقهٔ چشم
قسم جانا! به جان دوستانت
که دارم دوست تر از جسم و جانت
شب و روز از خیال بوی زلفت
شدم لاغرتر از موی میانت
چکد خون دل از چشمم چو یاقوت
ز هجر لعل چون قوت روانت
مرا هر دم رسد از سینه تیری
از آن ابرو ی خم تر از کمانت
تو شیرین خنده گر خندی به گلزار
نخندد غنچه از شرم دهانت
سمند خویش را آهسته تر ران
مشو یکباره دور از همرهانت
دگر در باغ ننشاند صنوبر
اگر قامت به بیند باغبانت
رکابت را کنم از حلقهٔ چشم
به دستم گر رسد روزی عنانت
رقیبان من از حسرت بمیرند
اگر نام من آید بر زبانت
ولی من خود از آن شوقی که دارم
همی خواهم که تا بوسم دهانت
شکر می ریزد از کلک تو «ترکی»
نی قند است گویی در بنانت
شمارهٔ ۲۶ - درای کاروان: لب لعلت، مرا آرام جان استشمارهٔ ۲۸ - خورشید منیر: مستی اگر از شرب نبید است و شراب است
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قسم جانا! به جان دوستانت
که دارم دوست تر از جسم و جانت
هوش مصنوعی: ای جانم! به جان دوستانت قسم میخورم که من تو را بیشتر از جسم و جان خودم دوست دارم.
شب و روز از خیال بوی زلفت
شدم لاغرتر از موی میانت
هوش مصنوعی: من شب و روز به خاطر تصور بوی زلف تو، به اندازهای لاغر شدهام که حتی از موی میان تو هم کمتر شدهام.
چکد خون دل از چشمم چو یاقوت
ز هجر لعل چون قوت روانت
هوش مصنوعی: از چشمانم خون دل جاری میشود، مانند یاقوت، به خاطر فاصلهام از لبت که جانم را زنده میکند.
مرا هر دم رسد از سینه تیری
از آن ابرو ی خم تر از کمانت
هوش مصنوعی: هر لحظه از دل من تیرهایی سرازیر میشود که ناشی از زیبایی ابروهای توست، ابروهایی که همچون کمان به نظر میرسند.
تو شیرین خنده گر خندی به گلزار
نخندد غنچه از شرم دهانت
هوش مصنوعی: اگر تو با لبخندت بخندی، گلزار از تماشای خندهات غنچهها را شرمنده خواهد کرد.
سمند خویش را آهسته تر ران
مشو یکباره دور از همرهانت
هوش مصنوعی: به آرامی و با احتیاط بیشتر به راه خود ادامه بده، چرا که ممکن است به یکباره از همراهان خود فاصله بگیری.
دگر در باغ ننشاند صنوبر
اگر قامت به بیند باغبانت
هوش مصنوعی: اگر باغبان قدر و قامت تو را ببیند، دیگر در باغ درخت صنوبر نخواهد کاشت.
رکابت را کنم از حلقهٔ چشم
به دستم گر رسد روزی عنانت
هوش مصنوعی: اگر روزی به من برسی، حلقهٔ پذیرش تو را از چشمانم به دست میگیرم.
رقیبان من از حسرت بمیرند
اگر نام من آید بر زبانت
هوش مصنوعی: رقیبان من چنان حسرت خواهند خورد که اگر نام من بر زبانت بیفتد، ممکن است جانشان را ببازند.
ولی من خود از آن شوقی که دارم
همی خواهم که تا بوسم دهانت
هوش مصنوعی: من به خاطر عشقی که دارم، میخواهم که دهانت را ببوسم.
شکر می ریزد از کلک تو «ترکی»
نی قند است گویی در بنانت
هوش مصنوعی: شیرینی و لطافت کلام تو مانند شکر است و به نظر میرسد که سخنهای تو همانند نی قند در لایههای وجودت جاری است.