شمارهٔ ۲۴ - زخم عشق
همچو من، سوخته جانی به همه عالم نیست
میتوان گفت که در جنس بنی آدم نیست
دوش رفتم به خرابات ندادند رهم
کاین مکان، جای تو و مثل تو نامحرم نیست
عشق در عالم معنیست نهالی شاداب
خوش نهالیست و لیکن ثمرش جز غم نیست
من از آن روز که جامی زدم از بادهٔ عشق
راست گویم که از آن روز، دلم خرم نیست
زخم شمشیر بود چارهپذیر از مرهم
زخم عشق است که او را به جهان مرهم نیست
هیچ کس را نشود شادی پیوسته نصیب
شادیی نیست که دنبال سرش، ماتم نیست
عالم عشق، بود دورتر از عالم عقل
عاقلان را خبر از لذت آن عالم نیست
مردهٔ زنده دل است آنکه بمیرد در عشق
زنده کان را خبر از عشق مسیحا دم نیست
در ره سیل، مزن خیمه به غفلت «ترکی»
باخبر باش که بنیاد عمل محکم نیست
شمارهٔ ۲۳ - قبلهٔ ابرو: دل برده زمن دلبرکا! غمزه و نازتشمارهٔ ۲۵ - دیدهٔ دریایی: ساقی چه می ایی بود که در ساغر من ریخت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همچو من، سوخته جانی به همه عالم نیست
میتوان گفت که در جنس بنی آدم نیست
هوش مصنوعی: در دنیا هیچ کس مانند من وجود ندارد که چنین سوخته و دلسوخته باشد و میتوان گفت که در میان انسانها کسی به این شدت درد و رنج نداشته است.
دوش رفتم به خرابات ندادند رهم
کاین مکان، جای تو و مثل تو نامحرم نیست
هوش مصنوعی: دیروز به میخانه رفتم، اما اجازه ندادند که وارد شوم، زیرا این مکان، جایی مناسب برای تو و افرادی مانند تو نیست.
عشق در عالم معنیست نهالی شاداب
خوش نهالیست و لیکن ثمرش جز غم نیست
هوش مصنوعی: عشق در دنیای معنوی به مانند یک درخت سرسبز و شاداب است، اما میوهای که میدهد جز غم و اندوه نیست.
من از آن روز که جامی زدم از بادهٔ عشق
راست گویم که از آن روز، دلم خرم نیست
هوش مصنوعی: از روزی که عشق را تجربه کردم و از آن نوشیدم، میگویم که از آن روز به بعد، دل Happiness و شادی ندارم.
زخم شمشیر بود چارهپذیر از مرهم
زخم عشق است که او را به جهان مرهم نیست
هوش مصنوعی: زخمهای ناشی از شمشیر ممکن است درمان شوند، اما تنها عشق است که میتواند زخمهای قلبی را التیام بخشد و هیچ چیز دیگری در دنیا نمیتواند مانند آن عمل کند.
هیچ کس را نشود شادی پیوسته نصیب
شادیی نیست که دنبال سرش، ماتم نیست
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند همیشه شاد باشد، چرا که شادیای که همراه خود غم نداشته باشد وجود ندارد.
عالم عشق، بود دورتر از عالم عقل
عاقلان را خبر از لذت آن عالم نیست
هوش مصنوعی: عالم عشق و محبت در دنیایی فراتر از دنیای عقل و منطق قرار دارد و افراد عاقل از لذتی که در این دنیای عاشقانه وجود دارد، بیخبرند.
مردهٔ زنده دل است آنکه بمیرد در عشق
زنده کان را خبر از عشق مسیحا دم نیست
هوش مصنوعی: کسی که در عشق بمیرد، در واقع زندهدل است، چون از عشق حقیقی بیخبر نیست و مانند افرادی که هیچگاه عاشق نمیشوند، روحشان مرده نیست.
در ره سیل، مزن خیمه به غفلت «ترکی»
باخبر باش که بنیاد عمل محکم نیست
هوش مصنوعی: در مسیر سیل، به طور ناشیانه چادر نزن، زیرا باید آگاه باشی که اساس کار ایمن و پایدار نیست.