گنجور

شمارهٔ ۱۸ - فرقت دلدار

آن پری کز من به یغما برده آرام و شکیب
دین و دل برد از کفم زان نرگس جادو فریب
آرزو دارم که باشد حلقهٔ چشمم رکاب
هر زمان کان شهسوار من کند پا در رکیب
ماه من بی‌پرده گر رخسار سازد آشکار
ماه از شرم رخش پنهان کند رخ در حجیب
چشم مستش گرنه خون عاشقان را ریخته
پس برای چیست دارد پنجه دایم در خضیب؟
از عتاب باغبان و از عذاب نیش خار
در بهاران کی نماید ترک گلشن، عندلیب؟
علت بیماری عاشق ز علت‌ها جداست
درد عاشق کی شود به از مداوای طبیب؟
دلبری دارم تعالی الله که از نور رخش
عرش و فرش و لوح و کرسی یافته آئین و زیب
یار من آن است کز کویش چو آید قاصدی
بر مشامم آید از سر تا به پایش بوی سیب
چشم آن دارم که سوی خویشتن خواند مرا
وین عجب نبود که شاهی پرسد از حال غریب
جان و دل از شوق تحت قبه‌اش سازم نثار
گر زیارتگاه او روزی مرا گردد نصیب
«ترکیا» در فرقت دلدار صابر شو که هست
هر نشیبی را فراز و هر فرازی را نشیب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن پری کز من به یغما برده آرام و شکیب
دین و دل برد از کفم زان نرگس جادو فریب
هوش مصنوعی: آن پری که من را به خود مشغول کرده و آرامش و صبر و دل و دینم را از من گرفته، به خاطر زیبایی‌های فریبنده‌اش است.
آرزو دارم که باشد حلقهٔ چشمم رکاب
هر زمان کان شهسوار من کند پا در رکیب
هوش مصنوعی: آرزو دارم که چشمانم مانند یک حلقه باشد و هر لحظه سواری که محبوب من است، بر آن سوار شود.
ماه من بی‌پرده گر رخسار سازد آشکار
ماه از شرم رخش پنهان کند رخ در حجیب
هوش مصنوعی: اگر ماه من بدون هیچ پوششی چهره‌اش را نمایان کند، ماه به خاطر شرم از زیبایی او، چهره‌اش را در حجاب پنهان می‌کند.
چشم مستش گرنه خون عاشقان را ریخته
پس برای چیست دارد پنجه دایم در خضیب؟
هوش مصنوعی: چشمان سرشار از جذبه و شهوت او، اگر خون عاشقان را نریخته، پس چرا همیشه دستش در دستان معشوقه‌اش است؟
از عتاب باغبان و از عذاب نیش خار
در بهاران کی نماید ترک گلشن، عندلیب؟
هوش مصنوعی: پرنده‌ی خوش‌خوان در فصل بهار، به خاطر توبیخ باغبان و درد نیش خارها، آیا می‌تواند از باغ و گلستان دست بکشد؟
علت بیماری عاشق ز علت‌ها جداست
درد عاشق کی شود به از مداوای طبیب؟
هوش مصنوعی: دلیل بیماری عاشق با سایر مشکلات متفاوت است. درد و رنج عاشق هیچ‌گاه با درمان‌های معمول بهبود نمی‌یابد.
دلبری دارم تعالی الله که از نور رخش
عرش و فرش و لوح و کرسی یافته آئین و زیب
هوش مصنوعی: عشقی دارم که خدایش بسیار بزرگ است و نوری که از چهره‌اش ساطع می‌شود، آسمان و زمین و قلم و تخت را زیبا و آراسته کرده است.
یار من آن است کز کویش چو آید قاصدی
بر مشامم آید از سر تا به پایش بوی سیب
هوش مصنوعی: دوست من آن کسی است که وقتی پیامی از طرف او می‌رسد، بوی سیب از وجودش به مشام می‌رسد.
چشم آن دارم که سوی خویشتن خواند مرا
وین عجب نبود که شاهی پرسد از حال غریب
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که کسی به سمت من بیاید و مرا صدا کند و این موضوع عجیب نیست که یک پادشاه از وضعیت یک غریب بپرسد.
جان و دل از شوق تحت قبه‌اش سازم نثار
گر زیارتگاه او روزی مرا گردد نصیب
هوش مصنوعی: از عشق او جان و دل را بر سر می‌گذارم، چنانچه روزی به زیارتگاه او برسم و میسر شود.
«ترکیا» در فرقت دلدار صابر شو که هست
هر نشیبی را فراز و هر فرازی را نشیب
هوش مصنوعی: ای ترک! در دوران جدایی از یار صبر کن، زیرا هر پایین‌آمدنی بالا آمدنی دارد و هر بلندی نیز پایین آمدنی.