شمارهٔ ۱۱ - آهسته رو
در راه عاشقی ست مرا استوار پا
از جان نهاده ام به چنین رهگذار، پا
ای پادشاه حسن که خوبان ز جان نهند
بر آستانه ات ز پی افتخار، پا
بر خاک آستان تو پایم کجا رسد
باشد اگر به پیکر من صد هزار، پا
دستم در آستین شده از خون دل نگار
تا دیده ام زرنگ حنایت نگار، پا
خیزم به پای بوسی ات از حجره مزار
روزی اگر نهی تو مرا بر مزار، پا
خاری به پای توست ز مژگان چشم من
آهسته رو که تا منهی روی خار، پا
با پای خود شکار، درآید تو را به بند
بگذار ار به دشت، به عزم شکار، پا
در راه انتظار تو شد خسته پای من
از بس فشرده ام به ره انتظار، پا
حیف است پای خویش گذاری تو بر زمین
جانا! بیا به دیدهٔ «ترکی» گذار، پا
شمارهٔ ۱۰ - منصب شاهانه: قدمی رنجه کن ای دوست! به کاشانه ماشمارهٔ ۱۲ - اشک بصر: میل دارم که ببوسم رخ همچون قمرت را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در راه عاشقی ست مرا استوار پا
از جان نهاده ام به چنین رهگذار، پا
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، با اراده و پای استوار پیش میروم و از جانم برای این راه ارزشمند گذشتم.
ای پادشاه حسن که خوبان ز جان نهند
بر آستانه ات ز پی افتخار، پا
هوش مصنوعی: ای پادشاه زیبایی، که زیبایان جان خود را به خاطر افتخار بر درگاه تو میگذارند.
بر خاک آستان تو پایم کجا رسد
باشد اگر به پیکر من صد هزار، پا
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم به خاک پایگاه تو نزدیک شوم، وقتی که اگر صد هزار پا هم داشتم، باز هم نمیتوانستم به تو برسم.
دستم در آستین شده از خون دل نگار
تا دیده ام زرنگ حنایت نگار، پا
هوش مصنوعی: دستم در آستین پر از دلتنگی و غم ناشی از عشق محبوب است. وقتی که زیبایی او را دیدم، متوجه شدم که چقدر دلم برای او تنگ شده و از آن زمان، احساساتم به شدت درگیر او شده است.
خیزم به پای بوسی ات از حجره مزار
روزی اگر نهی تو مرا بر مزار، پا
هوش مصنوعی: من از دلمان برمیخیزم و به پای بوسی تو میروم، حتی اگر روزی مرا بر مزار خود قرار دهی.
خاری به پای توست ز مژگان چشم من
آهسته رو که تا منهی روی خار، پا
هوش مصنوعی: خار در پای تو از اشکهای چشمان من است، آهسته برو تا پای خودت روی آن خار نگذاری.
با پای خود شکار، درآید تو را به بند
بگذار ار به دشت، به عزم شکار، پا
هوش مصنوعی: اگر با پاهای خود به دشت بروی تا شکار کنی، او تو را به دام میاندازد، پس خود را آماده کن و در این مسیر قدم بردار.
در راه انتظار تو شد خسته پای من
از بس فشرده ام به ره انتظار، پا
هوش مصنوعی: از بس که در انتظار تو ایستادهام، پایم خسته و فرسوده شده است.
حیف است پای خویش گذاری تو بر زمین
جانا! بیا به دیدهٔ «ترکی» گذار، پا
هوش مصنوعی: ای کاش پای خود را بر روی زمین نگذاری، ای محبوب! بیایید به چشم "ترکی" خود نگاه کنید، پا.