گنجور

شمارهٔ ۵

ماه من هرگه کشاید طره لبلاب را
می‌برد از جعد هر زن گوش آب و تاب را
افکند از رتبه از رخ افکند جلباب را
درد انوار جمالش صافی مهتاب را
مصحف رویش که باشد از خط ریحان صنع
کاتب قدرت کجا ماند غلط اعراب را؟!
در غمش کلک دبیر قلب من خط می‌زند
از تپیدن اضطراب نسخه سیماب را!
می‌دواند ز اشک خونین هر زمان رود دلم
بی‌ابا بر روی من این طفل بی‌آداب را!
در چمن از طرز رفتارش چه می‌پرسی ز من
کز خرامش پای در زنجیر باشد آب را!
فرق بسیار است بین ما و زاهد در سجود
کی برابر می‌کنم با ابرویش محراب را؟!
کوه کن می‌کن به ناخن کوه تن را از غمش
نغمه دیگر بود آهنگ این مضراب را
از هجوم اشک خود هر لحظه می‌ترسم کز آن
خاک این صحرا به سنگ آرد سر سیلاب را
روز و شب طغرل نوید انتظار مقدمش
می‌برد از چشم حیرانم چو مخمل خواب را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ماه من هرگه کشاید طره لبلاب را
می‌برد از جعد هر زن گوش آب و تاب را
هوش مصنوعی: هر بار که ماه من موهایش را باز می‌کند، زیبایی‌اش مانند پیچ و تاب گل لبلاب، توجه و زیبایی هر زن دیگر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
افکند از رتبه از رخ افکند جلباب را
درد انوار جمالش صافی مهتاب را
هوش مصنوعی: از مقام و منزلتش کاسته شد، چون چادرش را کنار زد و زیبایی‌اش همچون نور مهتاب روشن و خالص شد.
مصحف رویش که باشد از خط ریحان صنع
کاتب قدرت کجا ماند غلط اعراب را؟!
هوش مصنوعی: مصحف رویش (کتاب آسمانی) وقتی به زیوری زیبا و به خطی دلنشین نوشته شده باشد، دیگر جایی برای اشتباه در اعراب گذاری باقی نمی‌ماند؛ چرا که هنرمندانه و با قدرتی خاص نگاشته شده است.
در غمش کلک دبیر قلب من خط می‌زند
از تپیدن اضطراب نسخه سیماب را!
هوش مصنوعی: در غم او، قلم نویسنده بر قلب من می‌نویسد و از تپش و اضطراب، جریانی شبیه به جیوه را نشان می‌دهد!
می‌دواند ز اشک خونین هر زمان رود دلم
بی‌ابا بر روی من این طفل بی‌آداب را!
هوش مصنوعی: دلم به خاطر اشک‌های خونینم مدام به حرکت می‌آید و بدون هیچ ترسی، این کودک بی‌تربیت را بر روی خودم می‌آورد.
در چمن از طرز رفتارش چه می‌پرسی ز من
کز خرامش پای در زنجیر باشد آب را!
هوش مصنوعی: در چمن به خاطر رفتار او از من چه می‌خواهی؟ او با زیبایی و نرمی می‌رقصد، اما پایش در زنجیر است و نمی‌تواند آزادانه حرکت کند.
فرق بسیار است بین ما و زاهد در سجود
کی برابر می‌کنم با ابرویش محراب را؟!
هوش مصنوعی: بین ما و زاهد تفاوت‌های زیادی وجود دارد. چگونه می‌توانم با ابروی او، محراب را هم‌سطح کنم؟!
کوه کن می‌کن به ناخن کوه تن را از غمش
نغمه دیگر بود آهنگ این مضراب را
هوش مصنوعی: با تلاش و پشتکار می‌توان کوه‌های سخت را نیز جابه‌جا کرد. از درد و رنج جسمی و روحی خود می‌توان نغمه‌ای جدید و دلنشین ساخت که نشان‌دهنده تغییر و تحول است.
از هجوم اشک خود هر لحظه می‌ترسم کز آن
خاک این صحرا به سنگ آرد سر سیلاب را
هوش مصنوعی: من از این می‌ترسم که اشک‌هایم هر لحظه بر من هجوم آورند و به قدری زیاد شوند که موجب سیلابی از غم و اندوه در دلم شوند و تمام آرامش و زیبایی این دشت را از بین ببرند.
روز و شب طغرل نوید انتظار مقدمش
می‌برد از چشم حیرانم چو مخمل خواب را
هوش مصنوعی: روز و شب طغرل خبر از آمدن خود را به من می‌دهد، و من با چشم‌های حیرت‌زده‌ام همچون مخملی که در خواب است، منتظر او هستم.