شمارهٔ ۴
اگر به گوشه چشمی نظر کنی ما را
به یک نگاه کنی صید خویش دلها را!
هزار عابد و زاهد همیشود میْنوش
به محفلی که تو گیری به دست صهبا را!
به طوق بندگی گردن نهد چو قمری سرو
ببیند ار به چمن این قد دلآرا را!
کشیده مردم چشمت برای قتلم تیر
کجا رهم که زند ناوک تو عنقا را!
مشام جان و دل از نکهت تو تر گردد
اگر به باد دهی زلف عنبرآسا را!
سنای پیر خرابات بایدم گفتن
که داد با من مخمور پای خُمجا را!
بیار ساقی قدح را چه جای اهمال است
به رهن باده دهم خرقه مصلا را!
شهید خنجر مژگان او شدم طغرل
بکش ز تربت من گر گذر کنی پا را!
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر به گوشه چشمی نظر کنی ما را
به یک نگاه کنی صید خویش دلها را!
هوش مصنوعی: اگر با یک نگاه به ما بیندازی، به راحتی دلهایمان را تسخیر میکنی!
هزار عابد و زاهد همیشود میْنوش
به محفلی که تو گیری به دست صهبا را!
هوش مصنوعی: هزاران عابد و زاهد، در محفلهایی که تو با دست خود شراب را میگیری، مینوشند.
به طوق بندگی گردن نهد چو قمری سرو
ببیند ار به چمن این قد دلآرا را!
هوش مصنوعی: هر کس که زیبایی و کمالی را در خور ببیند، حاضر میشود که اطاعت و بندگی او را به جان بخرد، مانند قمری که وقتی سرو زیبایی را در چمن میبیند، خود را به بندگی و تواضع میاندازد.
کشیده مردم چشمت برای قتلم تیر
کجا رهم که زند ناوک تو عنقا را!
هوش مصنوعی: چشم تو چنان تاثیرگذار است که مردم را به سمت خود میکشاند، حالا من کجا میتوانم بروم که تیر گیرا و خطرناك تو، همانند پرندهای افسانهای، نتواند مرا بیابد؟
مشام جان و دل از نکهت تو تر گردد
اگر به باد دهی زلف عنبرآسا را!
هوش مصنوعی: اگر زلفهای خوشبو و خوشعطر تو را به باد بسپاری، روح و دل من از عطر و بوی تو پر میشود و سرشار از شادی و زیبایی خواهد گردید.
سنای پیر خرابات بایدم گفتن
که داد با من مخمور پای خُمجا را!
هوش مصنوعی: باید به این نکته اشاره کنم که در اینجا، شخص دلbroken و سرخوردهای در حال صحبت است. او از وضعیت خود گلایه دارد و احساس تنهایی و بیکسی میکند. به نوعی، او میخواهد از درد و رنجی که احساس میکند صحبت کند و در عین حال به محدودیتهای موجود در زندگی و اجتماع اشاره میکند. در نهایت، او درخواست کمک و همدلی دارد اما این خواستهاش به شکلی غیرمستقیم ابراز میشود.
بیار ساقی قدح را چه جای اهمال است
به رهن باده دهم خرقه مصلا را!
هوش مصنوعی: بیا، ای ساقی، نگاه کن! اکنون زمان اهمال و تأخیر نیست، چرا که من میخواهم برای سرور باده، لباس عبادت را کنار بگذارم و از آن لذت ببرم.
شهید خنجر مژگان او شدم طغرل
بکش ز تربت من گر گذر کنی پا را!
هوش مصنوعی: در نگاه او چنان اسیر شدم که همچون یک شهید هستم. طغرل، اگر از روی قبرم عبور کنی، با پای خودم را به یاد من بزن.