گنجور

شمارهٔ ۳۹

گر خرامد آن پری‌رو جانب گلزارها
شور محشر می‌شود در کوچه و بازارها
هر نفس در خانه دل نقش تصویرش بود
با پری هائل نمی‌گردد در و دیوارها
گردی از خاک کف پایش به هنگام وصال
بهر دفع نبض هجران می‌کنم تومارها!
در طریق عشق جز وحشت نمی‌باشد دلیل
این سخن را من شنیدستم ز مجنون بارها!
از شمیم حلقه گیسوی عنبرسای او
اهرمن را بگسلد اندر میان زنارها
نیست خوبان جهان را چون لبش خوبانی‌ای
دیده‌ام خوبان عالم را ولی بسیارها
خال مشکین بر رخش دیدم تعجب آمدم
کش بود صحن حرم منزلگه کفارها
یاد جعد طره‌اش در گردنم دامی بود
چون طناب خیمه اندر گردن مسمارها
حل نگردد عقده‌های این معما در دلت
در سواد زلف او باشد بسی اسرارها!
هیچ در ملک جهان طغرل نمی‌باشد چنین
کش برند از عاشقان دل این چنین دلدارها!

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر خرامد آن پری‌رو جانب گلزارها
شور محشر می‌شود در کوچه و بازارها
هوش مصنوعی: اگر آن دختر زیبا به سمت باغ‌ها بیاید، در کوچه‌ها و بازارها حالتی شگفت‌انگیز و پرشور به وجود می‌آید.
هر نفس در خانه دل نقش تصویرش بود
با پری هائل نمی‌گردد در و دیوارها
هوش مصنوعی: هر لحظه در دل آدمی، تصویر او نقش می‌بندد و اینگونه است که دیوارها و محیط اطراف هرگز تحت تأثیر پری وجود او قرار نمی‌گیرند.
گردی از خاک کف پایش به هنگام وصال
بهر دفع نبض هجران می‌کنم تومارها!
هوش مصنوعی: به هنگام دیدار، از گرد و غبار کف پای محبوبم برای دور کردن احساس دردی که به خاطر جدایی دارم، تومارهای زیادی می‌نویسم.
در طریق عشق جز وحشت نمی‌باشد دلیل
این سخن را من شنیدستم ز مجنون بارها!
هوش مصنوعی: در راه عشق تنها احساس ترس و نگرانی وجود دارد. من این را بارها از مجنون شنیده‌ام.
از شمیم حلقه گیسوی عنبرسای او
اهرمن را بگسلد اندر میان زنارها
هوش مصنوعی: عطر و زیبایی موهای او می‌تواند حتی شیطانی‌ترین موجودات را از هم بگسلد و در میان زنجیرها آزاد کند.
نیست خوبان جهان را چون لبش خوبانی‌ای
دیده‌ام خوبان عالم را ولی بسیارها
هوش مصنوعی: در جهان افرادی را دیده‌ام که به زیبایی و جذابیت او نیستند، هرچند که خوبان بسیاری وجود دارند، اما هیچ‌کدام مانند او نیستند.
خال مشکین بر رخش دیدم تعجب آمدم
کش بود صحن حرم منزلگه کفارها
هوش مصنوعی: روی او را دیدم که خالی چون دانهٔ مشکی داشت و به شدت شگفت‌زده شدم. گویا آنجا، صحن حرم، جایگاه کافران بود.
یاد جعد طره‌اش در گردنم دامی بود
چون طناب خیمه اندر گردن مسمارها
هوش مصنوعی: یاد موهای خرمایی او بر گردنم مانند دامی بود که مثل طناب خیمه دور گردن میخ‌ها پیچیده شده است.
حل نگردد عقده‌های این معما در دلت
در سواد زلف او باشد بسی اسرارها!
هوش مصنوعی: این مشکل و رازهایی که در دل داری، با نگاه به موهای او و زیبایی‌اش، روشن می‌شود و پاسخ‌های زیادی در آن نهفته است.
هیچ در ملک جهان طغرل نمی‌باشد چنین
کش برند از عاشقان دل این چنین دلدارها!
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ‌کس مانند طغرل وجود ندارد، زیرا عاشقان اینچنین با دل‌بستگی‌های عمیق و عشق به معشوقانی این‌گونه، پرچم عشق را برافراشته‌اند!