گنجور

شمارهٔ ۳۰

از هجوم اشک بر دریا گذر داریم ما
ریشه نخل امید از چشم تر داریم ما
بس که باشد جنس ما را گرمی بازار غم
گوییا دکانی از سنگ شرر داریم ما!
رهروان عشق را زاد دگر در کار نیست
توشه‌ای در راهش از خون جگر داریم ما
ساز قانون محبت را نباشد زیر و بم
در طریق عشق دائم پا ز سر داریم ما
دوش در بزم ادب بودیم سرمست طرب
کز خمار باده اکنون درد سر داریم ما
دیده ما از غبار سرمه دامنگیر شد
توتیا از خاک پایش در نظر داریم ما!
غنچه‌سان جمعیت دل‌ها ز دلبر داشتیم
دلبر ما رفت از دل کی خبر داریم ما؟!
آنقدر آماده شهد معانی کرده‌ایم
بند در بند سخن از نیشکر داریم ما!
کفر باشد در سلوک عشق عیب عاشقان
کی ز تیر طعنه زاهد حذر داریم ما؟!
طغرل آسان کی بود غواصی بحر سخن؟!
سر به جیب فکر از بهر گهر داریم ما!

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از هجوم اشک بر دریا گذر داریم ما
ریشه نخل امید از چشم تر داریم ما
هوش مصنوعی: ما با وجود ریختن اشک‌های‌مان، به دریا می‌رسیم و همچنان امید را در دل‌مان زنده نگه داشته‌ایم.
بس که باشد جنس ما را گرمی بازار غم
گوییا دکانی از سنگ شرر داریم ما!
هوش مصنوعی: بسیار دلتنگ و غمزده هستیم، به طوری که می‌توانیم بگوییم که مثل یک مغازه‌ای پر از درد و رنج، وجود داریم.
رهروان عشق را زاد دگر در کار نیست
توشه‌ای در راهش از خون جگر داریم ما
هوش مصنوعی: عاشقان در مسیر عشق نیازی به نوزادی و شروع جدید ندارند؛ چرا که ما تنها با تجربه‌های دردناک و رنج‌هایمان، آموخته‌ها و تجارب خود را در این راه همراه داریم.
ساز قانون محبت را نباشد زیر و بم
در طریق عشق دائم پا ز سر داریم ما
هوش مصنوعی: قوانین عشق همیشه ثابت و بدون تغییر هستند و ما با تمام وجود در این راه قدم می‌زنیم.
دوش در بزم ادب بودیم سرمست طرب
کز خمار باده اکنون درد سر داریم ما
هوش مصنوعی: دیشب در جمع دوستان و در فضایی با ادب و شادابی بودیم و از خوشی سرمست شده بودیم، اما حالا از نشئگی شراب، دچار درد و ناراحتی شده‌ایم.
دیده ما از غبار سرمه دامنگیر شد
توتیا از خاک پایش در نظر داریم ما!
هوش مصنوعی: چشم ما به خاطر غبار سرمه تاریک شده است و ما از خاک پای تو، چشم‌مان به توتیا (داروی چشم) دوخته‌ایم!
غنچه‌سان جمعیت دل‌ها ز دلبر داشتیم
دلبر ما رفت از دل کی خبر داریم ما؟!
هوش مصنوعی: دل‌های ما مانند غنچه‌ها پر از عشق و محبت به محبوبی بود که اکنون رفته است و ما از حال و روز خود هیچ خبری نداریم.
آنقدر آماده شهد معانی کرده‌ایم
بند در بند سخن از نیشکر داریم ما!
هوش مصنوعی: ما به قدری در فهم و بیان معانی مهارت یافته‌ایم که هر قسمتی از کلام ما حاوی شیرینی و زیبایی مانند شیره‌ی نیشکر است.
کفر باشد در سلوک عشق عیب عاشقان
کی ز تیر طعنه زاهد حذر داریم ما؟!
هوش مصنوعی: عشق ورزی در دل عاشقان، حتی اگر به اشتباهات و کاستی‌هایشان بیفزاید، نشانه کفر نیست. چرا باید از انتقادات و طعنه‌های زاهدان بترسیم؟
طغرل آسان کی بود غواصی بحر سخن؟!
سر به جیب فکر از بهر گهر داریم ما!
هوش مصنوعی: طغرل چه ساده می‌تواند در دریای کلام غوص کند؟ ما برای یافتن گنج‌های اندیشه، سر در افکار خود داریم!