شمارهٔ ۲۸
ندارد میل الفت وضع آزادیپسند ما
بود چون سرو عریانی به بر ما را پرند ما
صدای محمل راه نفس شد اضطراب دل
به غیر از ناله کی خیزد دگر درد از سپند ما؟!
لب شیرین چو خسرو سرنوشت خامه ما شد
شکر ریزد سراپا همچو نی از بند بند ما!
محیط یک جهان معنی شدیم امروز در عالم
صدای کوس نوبت میزند کوه پهند ما
ز بس داریم ما غواصی بحر سخن اکنون
گهر از قلزم معنی کشد فکر بلند ما
غزال دشت وحشت گشت صید وادی الفت
ز تار رشته فکر رسا باشد کمند ما
خرام رایض کلک کف ما را چه میپرسی؟!
دو عالم را نماید طی به یک جولان سمند ما!
به قلاب نفس یک عالمی در دام ما باشد
رهایی نیست اصلا صید معنی را ز بند ما!
خوشا طغرل ازین یک مصرع بیدل که میگوید
چرا در بند نقش ما نباشد نقشبند ما؟!
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ندارد میل الفت وضع آزادیپسند ما
بود چون سرو عریانی به بر ما را پرند ما
هوش مصنوعی: ما تمایل به عشق و دوستی نداریم، چرا که وضعیت آزاد ما مانند سرخی برهنه، به خود ما آسیب میزند.
صدای محمل راه نفس شد اضطراب دل
به غیر از ناله کی خیزد دگر درد از سپند ما؟!
هوش مصنوعی: صدای بار و بستهها به نفس درآمد و دل ما از اضطراب پر شد. به جز ناله، دیگر چه چیزی میتواند از درد ما برآید؟
لب شیرین چو خسرو سرنوشت خامه ما شد
شکر ریزد سراپا همچو نی از بند بند ما!
هوش مصنوعی: لبی که شیرینیاش مانند خسرو است، سرنوشت ما را رقم زده و از آن شکر میریزد. سراسر وجود ما مانند نی، از بندهای خود ناله میزند و به شکوفایی میرسد!
محیط یک جهان معنی شدیم امروز در عالم
صدای کوس نوبت میزند کوه پهند ما
هوش مصنوعی: امروز در این دنیا همچون جهانی از معنا قرار گرفتهایم، در حالی که در فضای اطرافمان صدای زنگی به گوش میرسد که نشاندهندهی شروع دوران جدیدی است، همچون صدای طبل بزرگ که در دل کوهها میپیچد.
ز بس داریم ما غواصی بحر سخن اکنون
گهر از قلزم معنی کشد فکر بلند ما
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه ما در عمق سخن شنا میکنیم، اکنون اندیشهی بلند ما میتواند جوهر ارزشمندی از اقیانوس معانی استخراج کند.
غزال دشت وحشت گشت صید وادی الفت
ز تار رشته فکر رسا باشد کمند ما
هوش مصنوعی: غزال در دشت ترس و ناامنی گرفتار شد و در دل کانون محبت، با اندیشههای روشن ما به دام افتاد.
خرام رایض کلک کف ما را چه میپرسی؟!
دو عالم را نماید طی به یک جولان سمند ما!
هوش مصنوعی: خرامان و زیباییهای دستهای ما را از چه میپرسی؟! که با یک زیبایی بینظیر، دو جهان را زیر پای این اسب ما قرار میدهد!
به قلاب نفس یک عالمی در دام ما باشد
رهایی نیست اصلا صید معنی را ز بند ما!
هوش مصنوعی: به واسطهی نفس و desires خود، جهانی در دام ما گرفتار شده است و هیچ راهی برای رهایی از این بندها وجود ندارد. ما نیز به دنبال درک معنای زندگی هستیم، اما این گرهها ما را محدود کردهاند.
خوشا طغرل ازین یک مصرع بیدل که میگوید
چرا در بند نقش ما نباشد نقشبند ما؟!
هوش مصنوعی: خوش به حال طغرل که از این یک بیت بیدل میگوید: چرا باید ما در بند تصویر خود باشیم؟ تصویر ما باید هنرمندانه ترسیم شود.