شمارهٔ ۲۷
نباشد ذوق راحت کام ارباب معانی را
که سازد چرخ صرف سفله شهد مهربانی را
به نرد مهره غم اسپ مقصد را ز فرزین کن
ز کشت بیاثر حاصل نباشد دانهرانی را!
غم و شادی به عالم تو امین یک بم و زیرند
که در پی شام ناکامیست صبح کامرانی را
به طور قرب دل کس را نباشد محرم رازی
که نتواند کسی در وادی ایمن شبانی را!
به فتوای محبت در سلوک عشق کی باشد
میان عاشق و معشوق گفتار زبانی را؟!
به رمزی کن ادا با یار عرض مدعای خود
که دل هم نیست محرم نکته راز معانی را!
محیط دل که از موج تلاطم شورشی دارد
که میآرد برون جز من گهرهای نهانی را؟!
به دریای سخن تا چند رانی زورق معنی
نهای غواص کی داند سلوک درفشانی را؟!
به رنگ سرمه گردیدم به یاد چشم او طغرل
قضا از موی چینی کرد با من کلک مانی را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نباشد ذوق راحت کام ارباب معانی را
که سازد چرخ صرف سفله شهد مهربانی را
هوش مصنوعی: ذوق و لذت واقعی از فهم و درک عمیق معانی برای کسانی که در سطح نازل و سطحی فکر میکنند وجود ندارد؛ زیرا چرخ روزگار، افراد بیارزش و سطحی را به حلاوت و شیرینی محبت و مهربانی نمیرساند.
به نرد مهره غم اسپ مقصد را ز فرزین کن
ز کشت بیاثر حاصل نباشد دانهرانی را!
هوش مصنوعی: غم مانند نردبانی است که ما را به مقصود نمیرساند و تنها با تلاش و کوشش میتوان به دستاوردی رسید. اگر از مزرعهای که ثمر ندارد، دانه بپاشیم، چیزی حاصل نخواهد شد.
غم و شادی به عالم تو امین یک بم و زیرند
که در پی شام ناکامیست صبح کامرانی را
هوش مصنوعی: غم و شادی در جهان به تو اعتماد دارند؛ آنها به گونهای هستند که در پی تاریکی شب ناامیدی، روز خوشبختی را جستجو میکنند.
به طور قرب دل کس را نباشد محرم رازی
که نتواند کسی در وادی ایمن شبانی را!
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به عمق اسرار دل دیگری پی ببرد، مگر آنکه خود در مسیر امن و آرامش قرار داشته باشد.
به فتوای محبت در سلوک عشق کی باشد
میان عاشق و معشوق گفتار زبانی را؟!
هوش مصنوعی: در عشق و محبت، چه نیازی به کلام و گفتار است وقتی که دلها به یکدیگر پیوند خوردهاند؟
به رمزی کن ادا با یار عرض مدعای خود
که دل هم نیست محرم نکته راز معانی را!
هوش مصنوعی: به طریقی رمزآلود با عشق خود صحبت کن و خواستهات را بیان کن، زیرا حتی دل هم نمیتواند به رازهای معنای این کلمات پی ببرد!
محیط دل که از موج تلاطم شورشی دارد
که میآرد برون جز من گهرهای نهانی را؟!
هوش مصنوعی: دل من در حال و هوای آشفتهای قرار دارد و تنها چیزی که میتواند از اعماق آن بیرون بیاید، احساسات و رازهای پنهانی من است.
به دریای سخن تا چند رانی زورق معنی
نهای غواص کی داند سلوک درفشانی را؟!
هوش مصنوعی: چقدر میخواهی با کلمات و سخنان خود به دریا بپردازی، اما معنای واقعی آن را نمیفهمی؛ غواص چطور میتواند سفر در عمق دریا را بشناسد اگر خود در دریا نیست؟
به رنگ سرمه گردیدم به یاد چشم او طغرل
قضا از موی چینی کرد با من کلک مانی را
هوش مصنوعی: به خاطر یادآوری چشمان او، رنگ سرمهای به خود گرفتم. قضا و تقدیر، همچون طغرلی، با موی چینی من را آراسته است و اثر من بهگونهای ایجاد شده که یادآور نقاشیهای مانی است.