شمارهٔ ۲۳
تا به اوج دلبری زد اخترش دنباله را
ماه در آغوش خود گم کرد خط هاله را
سرمه از بخت سیه در کام فریاد من است
از سپند ما شنیدن نیست هرگز ناله را!
داغ سودای خیال وصل تو بردم به خاک
مینبینی در مزار من به غیر از لاله را!
جان دهد چون معجز عیسی به هنگام سخن
لهجه لعل لب او مرده صدساله را!
سوخت اندر مجمر عشقش دلم همچون سپند
محرم این می نکردم ساغر بتخانه را
نسبت سوز درون من به اشک غیر کرد
امتیازی از گوهر هرگز نباشد ژاله را؟!
طغرل از سودای او شد تا دلم آتش نسب
مینشاند برق آهم شعله جواله را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا به اوج دلبری زد اخترش دنباله را
ماه در آغوش خود گم کرد خط هاله را
هوش مصنوعی: در آسمان، وقتی ستارهای به اوج زیبایی خود میرسد، ماه هم که در آغوش او قرار دارد، درخشش خود را گم میکند و اثر نوری اطرافش محو میشود.
سرمه از بخت سیه در کام فریاد من است
از سپند ما شنیدن نیست هرگز ناله را!
هوش مصنوعی: تنهایی و غم ناشی از بخت بد، همچون سرمهای در دهان من به تلخی نشسته است و هیچگاه ناله و فریاد من به گوش کسی نخواهد رسید.
داغ سودای خیال وصل تو بردم به خاک
مینبینی در مزار من به غیر از لاله را!
هوش مصنوعی: درد و اندوه عشق تو باعث شده که من به زمین بیفتم. در مکان خاکسپاریام، فقط لالهها را میبینی و چیز دیگری وجود ندارد.
جان دهد چون معجز عیسی به هنگام سخن
لهجه لعل لب او مرده صدساله را!
هوش مصنوعی: زندگی و روحی که در کلام او نهفته است، همانند معجزه عیسی جان میبخشد؛ حتی اگر کسی سالها بیروح و مرده باشد، صحبتهای او میتواند او را زنده کند.
سوخت اندر مجمر عشقش دلم همچون سپند
محرم این می نکردم ساغر بتخانه را
هوش مصنوعی: دل من در عشق او مانند گل آتشین میسوزد و این را به هیچ وجه نمیتوانم تحمل کنم که ساغر شرابخانه را به دست دیگران بسپارم.
نسبت سوز درون من به اشک غیر کرد
امتیازی از گوهر هرگز نباشد ژاله را؟!
هوش مصنوعی: سوز و غم درون من نسبت به درد و رنج دیگران، هیچ امتیازی ندارد و مانند جواهر ناب، اشک من هم ارزشی ندارد.
طغرل از سودای او شد تا دلم آتش نسب
مینشاند برق آهم شعله جواله را
هوش مصنوعی: طغرل به خاطر عشق او دچار شوق و شیدایی شد، و در دل من آتش عشق او شعلهور است؛ صدای آهم مثل شعلهای در آتش میرقصد.