گنجور

شمارهٔ ۲۲

هرکه نوشد از قضا گر جام مشحون تو را
می‌کند درس ادب نیرنگ افسون تو را
در طریق عشق اندر وسعت‌آباد جنون
نگذرد غیر از سمند وهم هامون تو را!
سرو اندر باغ سر در پای شمشاد افکند
گر ببیند طره گیسوی واژون تو را!
شبنم خجلت شود کوه بدخشان تا ابد
بشنود وصف حدیث لعل میگون تو را!
خامه تحریر از چوب صنوبر بایدم
تا به عرض آرم بلندی‌های مضمون تو را!
هرکسی ناید به زیر پرده مضراب غم
زیر و بم بسیار باشد ساز قانون تو را!
از فریب نرگس مستت کسی آگاه نیست
ای بسا افسون که باشد چشم مفتون تو را!
قرعه فال طرب هرگز نآمد از قضا
از هجوم بخت بد عشاق محزون تو را!
قامت طوبی به زیر بار خجلت بشکند
در چمن بیند خرام قد موزون تو را!
طغرل از جان می‌کند امروز صراف سخن
حلقه گوش معانی در مکنون تو را!

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرکه نوشد از قضا گر جام مشحون تو را
می‌کند درس ادب نیرنگ افسون تو را
هوش مصنوعی: هر کسی که از قسمت خود از جام پر لذت‌ و خوشی بنوشد، تو را به ادب و تربیت می‌آموزد و فریب و جادوگری‌ات را نشان می‌دهد.
در طریق عشق اندر وسعت‌آباد جنون
نگذرد غیر از سمند وهم هامون تو را!
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، تنها سمند خیال و توهّم می‌تواند از دشت‌های وسیع دیوانگی عبور کند.
سرو اندر باغ سر در پای شمشاد افکند
گر ببیند طره گیسوی واژون تو را!
هوش مصنوعی: اگر سرو در باغ، شاخه‌اش را بر روی پای شمشاد بگذارد، تنها به خاطر اینکه زیبایی و جذابیت گیسوان تو را ببیند!
شبنم خجلت شود کوه بدخشان تا ابد
بشنود وصف حدیث لعل میگون تو را!
هوش مصنوعی: شبنم آنقدر شرمنده می‌شود که کوه بدخشان تا همیشه وصف زیبایی و جذابیت تو را بشنود.
خامه تحریر از چوب صنوبر بایدم
تا به عرض آرم بلندی‌های مضمون تو را!
هوش مصنوعی: برای نوشتن درباره او، باید از قلمی استفاده کنم که از چوب درخت صنوبر ساخته شده است، تا بتوانم به خوبی و با دقت، زیبایی‌ها و عمق مطالبی که درباره‌اش می‌خواهم بگویم را به تصویر بکشم.
هرکسی ناید به زیر پرده مضراب غم
زیر و بم بسیار باشد ساز قانون تو را!
هوش مصنوعی: هرکسی که به زیر سایه‌ی غم نمی‌رود، در حقیقت با دنیای پر از احساسات و نواهای مختلف آشنا نمی‌شود و بنابراین نمی‌تواند به خوبی به علم و هنر خود تسلط یابد.
از فریب نرگس مستت کسی آگاه نیست
ای بسا افسون که باشد چشم مفتون تو را!
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از فریب و جذابیت چشمان مست تو باخبر نیست و چه بسا که افسون و جادوی زیادی در چشمان دلربای تو نهفته باشد!
قرعه فال طرب هرگز نآمد از قضا
از هجوم بخت بد عشاق محزون تو را!
هوش مصنوعی: قرعه شانس خوشی هرگز به دست نیامد، زیرا بخت بد همیشه بر عاشقان غمگین سایه افکنده است.
قامت طوبی به زیر بار خجلت بشکند
در چمن بیند خرام قد موزون تو را!
هوش مصنوعی: در اینجا، به زیبایی قامت درخت طوبی اشاره شده که با شرم و حیا به زیر بار می‌آید. در چمن، او قد موزون و خوش‌اندام تو را می‌بیند که به آرامی و زیبایی در حال حرکت است. این تصویر نمادی از زیبایی و جذابیت توست که دیگران را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
طغرل از جان می‌کند امروز صراف سخن
حلقه گوش معانی در مکنون تو را!
هوش مصنوعی: طغرل امروز از جان خود می‌گذرد و سخنران زبردستی است که جواهرهای معانی را در گوش تو به نمایش می‌گذارد.