گنجور

شمارهٔ ۲

ز عارض برقع افکندی کشودی روی زیبا را
ز برق رخ زدی آتش بساط خرمن ما را
سفید از انتظار مقدمت شد چشم امیدم
خوشا روزی که همچون نور بر چشمم نهی پا را!
شدم چون لاله از داغ فراقت بارها اخگر
نهادی بر دلم باری دگر داغ سویدا را!
نگردد مانع جولان عاشق زیر و بم هرگز
که فرقی نیست اندر ساز مجنون کوه و صحرا را
به هر محفل که آن شوخ پری‌رو در سخن آید
برد اعجاز لعلش قدر انفاس مسیحا را
خیال طره‌اش در گردن عاشق بود دامی
رهایی نیست ممکن از کمند زلف او ما را
به روی شاهد گل غازه زد مشاطه قدرت
به عبرت چشم بگشا گر هوس داری تماشا را
نشان هستی ما محض امکان است در عالم
هوس داری ز ما می‌کن سراغ نام عنقا را!
الهی تکیه‌گاهی نیست ما را جز خمار می
عصای ما ضعیفان کن خیال قد مینا را!
نمودم آن قدر تمهید سامان سخن طغرل
به گوش شاهد معنی کنم عقد ثریا را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز عارض برقع افکندی کشودی روی زیبا را
ز برق رخ زدی آتش بساط خرمن ما را
هوش مصنوعی: از چهره‌ات حجاب برداشت‌، زیبایی‌ات را نمایان کردی و با ناز و جمال‌ات آتش به خرمن عشق ما زدی.
سفید از انتظار مقدمت شد چشم امیدم
خوشا روزی که همچون نور بر چشمم نهی پا را!
هوش مصنوعی: چشم امیدم به دیدن تو روشن و سفید شده است. خوشا به روزی که مانند نوری بر چشمانم بتابی و قدم بر زمین نهادی!
شدم چون لاله از داغ فراقت بارها اخگر
نهادی بر دلم باری دگر داغ سویدا را!
هوش مصنوعی: مانند لاله‌ای شدم که از درد فراق تو به شدت رنج می‌کشم. بارها آتش عشق در دلم زبانه‌کشیده و دوباره آن زخم عمیق را احساس می‌کنم.
نگردد مانع جولان عاشق زیر و بم هرگز
که فرقی نیست اندر ساز مجنون کوه و صحرا را
هوش مصنوعی: عاشق هیچ مانعی نمی‌تواند او را از حرکت و هنرنمایی‌اش بازدارد. برای او فرقی نمی‌کند که در چه محیطی باشد، چه کوه و چه دشت، او به راه خود ادامه می‌دهد.
به هر محفل که آن شوخ پری‌رو در سخن آید
برد اعجاز لعلش قدر انفاس مسیحا را
هوش مصنوعی: هر جایی که آن معشوق زیبا در صحبت وارد شود، اثر شگفت‌انگیز لب‌هایش به اندازه نفسی که مسیحا می‌دهد، ارزشمند است.
خیال طره‌اش در گردن عاشق بود دامی
رهایی نیست ممکن از کمند زلف او ما را
هوش مصنوعی: تصویر موهای زیبای او در ذهن عاشق مانند دام و غل و زنجیر است، و رهایی از اسارت زلف او برای ما میسر نیست.
به روی شاهد گل غازه زد مشاطه قدرت
به عبرت چشم بگشا گر هوس داری تماشا را
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت یک شاهد گل پرداخته است. مشاطه، که به معنی آرایشگر یا آراسته‌کننده است، این گل را به شکلی زیبا آراسته و تماشاگر را به نگاه کردن و لذت بردن از زیبایی آن دعوت می‌کند. در واقع، اگر تمایل به دیدن زیبایی‌ها دارید، باید چشمانتان را به روی این جمال باز کنید و از آن بهره‌مند شوید.
نشان هستی ما محض امکان است در عالم
هوس داری ز ما می‌کن سراغ نام عنقا را!
هوش مصنوعی: وجود ما تنها به خاطر امکاناتی است که در عالم هوس وجود دارد. اگر به دنبال نام عنقا، که نماد کمال و آرزوهاست، هستی، به ما مراجعه کن!
الهی تکیه‌گاهی نیست ما را جز خمار می
عصای ما ضعیفان کن خیال قد مینا را!
هوش مصنوعی: خداوندا، جز عشق و مستی به چیزی تکیه نداریم. برای ما که ضعیف هستیم، خیال قد و قامت محبوب را به عنوان عصا و حامی قرار بده تا به ما strength بدهد.
نمودم آن قدر تمهید سامان سخن طغرل
به گوش شاهد معنی کنم عقد ثریا را
هوش مصنوعی: من به اندازه‌ای تلاشم را به کار بردم که سخن طغرل را به خوبی به گوش برسانم و بتوانم زیبایی و ارزش آن را همچون عقدی درخشان به نمایش بگذارم.